۱۳۸۵ دی ۲۰, چهارشنبه

طنز و كاريكاتور

يازده سالم بود وقتي كه براي اولين بار روي كيوسك روزنامه فروشي چشمم به يك مجله طنز گير كرد. اسم مجله، فکاهیون بود. عكس روي جلدش هم يادمه. يك کاریکاتور وسترن خوشرنگ از رونالد ريگان ، رئيس جمهور وقت آمريكا. خريدمش و تا آخرين شماره اش كه فكر مي كنم ده دوازده شماره بعدش بود خريدار اين مجله بودم. بعد ، يك دفعه انتشارش نمي دونم چرا متوقف شد.
من كه يه جورايي معتاد به اين تيپ مجلات شده بودم ، چند دفعه مجله خورجين را امتحان كردم. اما جذبم نكرد. فكر مي كنم آن موقع گل آقا هم در مي آمد. از گل آقا هم هيچ وقت لذت نمي بردم. اين وسط تنها چيزي كه توي بازار نشريات طنز توجهم را جلب ميكرد گاهنامه هاي طنز ورزشي بود كه هر از گاهي جواد عليزاده (كه بعدها شناختمش) منتشر مي كرد. برايم همان حال و هوا و تر و تازگي فكاهيون را داشت.
اين طوري بود كه وقتي جواد علیزاده بالاخره مجله خودش ، طنز و کاریکاتور ، را منتشر كرد، از همون اولين شماره خريدمش و شدم خواننده پر و پا قرصش. از آن زمان 17 سال مي گذره و من هنوز كه هنوزه از اول ماه توي كيوسك هاي روزنامه چشمم دنبال طنز و كاريكاتور مي گرده. همه شماره هايش را توي آرشيوم دارم و فقط يكي از شماره هايش كه خارج از روال منتشر شد را از دست دادم.
طنز و كاريكاتور در اين 17 سال اوج و فرود هاي زيادي را طي كرده . با اينكه ديگه مدتيه از روزهاي اوجش فاصله گرفته ،اما هنوز برايم قابل احترامه. شايد تنها مجله اي باشه كه تويش آگهي ديده نمي شه. و علي رغم سختي هاي كه براي چاپ متحمل شده، هنوز به اعتقاداتش كه صداقت و احترام به خواننده است، وفادار مونده.
خيلي از بزرگان كاريكاتور امروز ايران توسط طنز و كاريكاتور كشف شده اند و در اين مكتب رشد كرده اند. مثل بهار موحد ، مثل علي درخشي ، مثل داريوش رمضاني و خيلي هاي ديگه.
نمي تونم بهتون قول بدم كه اگه بخريدش و بخونيد، حتما خوشتون مياد. اما من خودم خريدارشم. چون براي من چيزي فراتر از يك مجله است. براي من يك رفيقه. رفيقي كه مشكلات زود پيرش كرده و از رنگ و رو انداختتش. ماه پيش هفدهمين سالگرد مجله بود. من را برد به خاطرات بچگي و مرور اين سال ها. راستي 17 سال گذشت؟ چه زود...
استاد جواد عليزاده، به شما ، به راهتون و به مجله هميشه دوست داشتني طنز و کاریکاتور بسيار احترم مي گذارم. پاينده باشيد.

هیچ نظری موجود نیست: