۱۳۹۱ دی ۵, سه‌شنبه

منش طوطی گری


شرکت، داخلی، روز

من و تو پشت میزهایمان نشسته‌ایم و در سکوت هر یک به کار خود مشغول‌ایم که او وارد می‌شود.

او: سلام آقایان، خسته نباشد. بگویید ببینم نظرتان درمورد مشکل جاری چیست؟
من: به نظر من باید "این‌طور" کرد
او: عجب، که این‌طور!
تو: به نظر من "این‌طور" خوب نیست. "آن‌طور" کنیم بهتر است.
او: که گفتید "آن‌طور"، بله؟
من: خیر دوست عزیز، آن طور هم مشکل حل نمی‌شود. نه "این‌طور" ، نه "آن‌طور"، "طور دیگر" از همه بهتر است.
تو: موافقم. بله، "طور دیگر" خوب است
او: پس "طور دیگر"؟ آفرین، آفرین


اتاق رییس، داخلی، دم غروب

من و تو در را باز می کنیم و وارد می شویم. رییس پشت میزش نشسته و آقای او هم گوشه اتاق سر خود را میان مشتی کاغذ فرو برده است.

رییس: آقایان می خواستم در مورد مشکل جاری صحبت کنم. جناب آقای او پیشنهاد بسیار خوبی مطرح کرده‌اند. بنا به نظر ایشان نه "این‌طور"، نه "آن‌طور". باید "طور دیگر" عمل کنیم.
من و تو (همزمان با یکدیگر) : آقای او این پیشنهاد را مطرح کرده؟
رییس: بله، شما را صدا کردم که به‌تان بگویم بروید و "طور دیگر" عمل کنید. سوالی هم اگر داشتید از ایشان بپرسید. حالا بفرمایید سر کارتان. آقای او، شما هم سر راه بروید حسابداری و پاداش تپل خود را بخاطر این پیشنهاد هوشمندانه دریافت نمایید.

من و تو گیج و بهت زده،مثل کسی که مشت سنگینی بر فرق سرش اصابت کرده است، با چشم‌های گرد و دهان باز اتاق را ترک می‌کنیم و او زیرچشمی با لبخند محوی که روی لبانش نشسته بدرقه‌مان می‌کند.

آخر قصه

دنیا تمام نشد
قصه ما هم که به سر نرسید
کلاغه هم لابد هنوز دنبال خانه‌اش می‌گردد
دلار همچنان در سربالایی است
اوضاع هم از این نابسامانی درنیامد
هیچی هم آروم نشد و هیشکی هم خوشحال نیست
خلاصه هنوز همان آش است و همان کاسه

۱۳۹۱ آذر ۲۵, شنبه

سریال نویسی برای فارسی وان و جم For Dummies

فیلمنامه نویسی برای سریال‌های فاخر ساخت ترکیه و کُره و آمریکای جنوبی که این روزها به لطف شبکه‌های وظین فارسی وان و جم (با کسر جیم) بازار داغی پیدا کرده‌اند، اصولا با قواعد فیلمنامه نویسی چندان سازگار نیست و فوت و فن‌های خاص خود را می‌طلبد. از قدیم و ندیم گفته اند کار هر بز نیست خرمن کوفتن، گاو نر می‌خواهد و گاو ماده! در این پست قصد دارم به زبان ساده آموزش دهم که برای ساخت اینگونه سریال‌ها چه باید بکنید.، تا مثل آب خوردن رگ خواب جماعت را به دست بگیرید و روز و شب مثل بختک بیافتید روی کار و زندگی ملت.

نوشتن فیلمنامه برای این سریال‌ها کاری است شبیه طراحی جدول کلمات متقاطع. قبل از هر کار باید ده پانزده عدد خانم و آقای خوش بر و رو، به چشم خواهر برادری، انتخاب کنید. سپس خانم‌ها را در ردیف افقی و آقایان را در ستون عمودی بچینید. آنگاه یک قلم دست بگیرید و شروع کنید خانه‌های این جدول را، هرجا که دلتان خواست، ضربدر زدن. معنی و مفهوم هر ضربدر این است که خانم افقی مربوطه با آقای عمودی بالاسر، بعله...! این کار را ادامه دهید و هی ضربدر بزنید و ضربدر بزنید و ضربدر بزنید. هر ضربدر اضافی باعث می‌شود که سریال جذاب‌تر و پرکشش‌تری داشته باشید. فراموش نشود که هر سطر و ستون دست کم به دو ضربدر نیاز دارد. ضمن اینکه هر ضربدر از نظر زمانی معادل ده قسمت یک ساعته است. نقش اول داستان شما هم قاعدتا همان آقا و خانمی است که تعداد ضربدرهای بیشتری نصیبش شده باشد. ضربدر زدن‌ها که تمام شد فیلمنامه‌تان آماده است. حالا دوربین را بردارید و یکی یکی بروید سراغ ضربدر‌ها.

یادتان نرود در تیتراژ ابتدای سریال حتما عنوان این وبلاگ را با خط درشت و نستعلیق بنویسید و دوبلور محترم هم با صدای رسا اسم بنده را بعنوان سرپرست نویسندگان اعلام نماید. اگر هم سریال‌تان گرفت پورسانت فراموش نشود، وگرنه کوفت‌تان باد هر آنچه به جیب می‌زنید!