۱۳۸۷ شهریور ۱۶, شنبه

تلخ و شیرین عباس کیارستمی

بالاخره کسی پیدا شد و از عباس کیارستمی انتقاد کرد. ظاهرا این بار فیلم شیرین، آخرین ساخته کیارستمی کام ونیزی‌ها را تلخ کرده و دادشان را درآورده است. البته از این اتفاق خوشحال نیستم اما برایم چندان غیر منتظره هم نبود.

کیارستمی هیچگاه فیلمساز مورد علاقه من نبوده و به جز یک فیلمش که بسیار دوست دارم با هیچ کدام از فیلمهایش ارتباط برقرار نکرده‌ام. همیشه هم از اینکه مورد توجه خارجی ها قرار گرفته تعجب کرده‌ام. با اینکه خوشحالم از اینکه فیلمسازی از ایران در میان بزرگترین فیلمسازان تاریخ سینمای جهان جای گرفته اما دلیلش را نمی فهمم. نمی فهمم که از چه چیز فیلم های کیارستمی خوششان می آید. فرانسویان کسانی هستند که او را کشف کردند و به این سطح رساندند و از این رو گمان می کنم ایشان برای پاسخگویی به این سوال بهترین افرادند.

اعتماد به نفسی که کیارستمی از تایید مجامع بین المللی گرفته باعث شده که او دست به هر تجربه ای بزند. اشعار حافظ و سعدی را دوباره به سلیقه خود روایت کند و تعزیه و عجیب‌تر از آن اپرا اجرا کند! هیچ کس هم نبوده که نظر مخالف جدی نسبت به فعالیت های او ابراز کند. البته کارهای او به من و دیگری مربوط نیست و او حق دارد دست به این تجربه ها بزند. با این حال این حق برای ما هم محفوظ است که نظر خود را نسبت به کارهای او ابراز کنیم.

و حالا فیلم شیرین. این فیلم را ندیده ام و نمی دانم اعتراض ونیزی ها بجا بوده یا خیر. با این حال بطور کلی راهی که کیارستمی در این سال ها رفته را دوست ندارم. پس از زیر درختان زیتون که شاهکار و نقطه اوج همه دوران کاری کیارستمی است، او از هر کار به کار بعدی افت کرده است. حتی طعم گیلاس که کیارستمی را بر قله سینمای جهان نشاند به نظرم فیلم پرمایه ای نبود. الان هم که او به جای فیلمساز تبدیل به هنرمند همه فن حریفی شده که در هر زمینه‌ای طبع آزمایی می‌کند و اغلب هم موفق نیست.

راجر ابرت منتقد نامی، در نقدی که بر طعم گیلاس نوشت اين فيلم را به آن پادشاه تشبیه کرده که برهنه میان مردم رفت و مردم از لباس فاخر او تعریف کردند. تنها یک کودک، جرأت کرد که بگوید پادشاه لخت است. حالا ونیزی ها شده اند آن کودک.

کاش کیارستمی بخاطر عاشقانه‌ی زیر درختان زیتون‌ اش که به نظر من نه تنها بهترین فیلم او که یکی از شاهکارهای تاریخ سینمای ایران است، مطرح می شد. در آن صورت بود که بدون شک و شگفتی، شاد می شدیم از اینکه حق به حق دار رسیده و فیلمی از ایران به جایگاهی که سزاوار آن بود دست یافته. حیف!

۲ نظر:

ناشناس گفت...

اولین بار که فیلم طعم گیلاسو دیم با خودم گفتم اگه یه ار دیگه از این غلطا کردی.خری...می دونی اصلا منم متوجه نمی شم چرا یهو اینقدر بزرگ شد؟؟؟؟
متاسفم ولی واقعا ازش بدم می اد ...از اینکه فک می کنه چون 4 نفر تحویلش گرفتن حالا چمی دونم شاملویی شده واسه خودش وم یتونه تو هر زمینه ای .....متوجه ای که؟؟؟؟
خلاصه منم بدم نیم آد این فیلم رو ببینم و بعدا نظر بدم...جدا دوس دارم چیز خوبی باشه ....با اینکه ازش خوشم نیم آد....ولی دلم میخواد فیلم خوبی باشه....

ناشناس گفت...

نه نه. ایت فیلم یه شاهکار مطلقه. جدا. خیلی راحت یکی از ده تا فیلم مورد علاقه منه. جدا من این فیلمو در کنار شاهکاری مثل استالکر قرار میدم...

فوق العاده است.