در آخرین جمعه سال 87 به دیدن نمایش شکار روباه دکتر علی رفیعی رفتم. هرچند تماشای شکار روباه به دليل جنس متفاوت آن، لذتی به اندازه عروسی خون در من ایجاد نکرد. با این حال به نظرم شکار روباه از نمایش های خوب دکتر رفیعی است. نمایشی با همان ویژگیها و نگاه آشنای ایشان.
شکار روباه نمایش سختی است، سختی آن نه از جنس سختی ذاتی و پیچیدگی داستانی شازده احتجاب است. بلکه این سختی به قصه تاریخی آن و دشواری در دراماتیزه کردن آن برمیگردد. شخصیت اصلی شکار روباه، آغامحمدخان قاجار ، شاه خونریز ایران است.
شکار روباه تصویری منحصر به فرد از آغامحمدخان عرضه میکند و تماشاگر را با انگیزهها و آنچه درون آغامحمدخان میگذرد آشنا میسازد. نیز بازی حیرت انگیز سیامک صفری با آن گریم و قد و قامت خمیده و صدای جیغ مانندش، به خواجه تاجدار جانی دوباره داده است و ضعف کودکانه و جنون وحشیانه او را به زیباترین شکل به نمایش گذارده است.
شکار روباه با آن رخداد تعیین کننده (خواجه شدن) ، که تخم نفرت را در دل آغامحمدخان میکارد، آغاز میشود. سپس به چگونگی آب خوردن و ریشه گرفتن نهال نفرت او میپردازد. تا جایی که سراپای وجود او پر از کینه و انتقام میشود. از این پس وارد دنیای سراسر خشونت و بی اعتمادی آغامحمدخان میشویم و به تماشای برادرکشیهای او مینشینیم. سریال کشتاری که آغامحمدخان دست به آن میزند و سرانجام گریبان خود او را میگیرد.
از هوشمندانهترین تمهیدها در نمایش، استفاده از سه دوست بیابانگرد است. این سه نفر اولا با طنزی که وارد داستان کردهاند بعنوان پاساژهایی عمل میکنند که میان این همه خشونت چند لحظهای باعث سرگرمی تماشاگران میشوند. در عین حال ، بعنوان سه آدم بی نام و نشان و بی هدف، عمله کشت و کشتارهای آغامحمدخان و دستهای خونریز وی اند.
بدون شک آغامحمدخان شکار روباه در ذهن تماشاگرش برای همیشه حک میشود و به تصویری که از او در ذهن داشته،اگر داشته، جلوه عینی و واقعی میبخشد.
پیوندهای بیرونی:
کارنامه هنری دکتر رفیعی
گفت و گو با سیامک صفری، بازیگر نقش آغامحمدخان در نمایش شکار روباه
نگاهی به نمایش شکار روباه در سایت ایران تئاتر
سخنان دکتر رفیعی در نشست مطبوعاتی شکار روباه
گزارشی از تمرین نمایش شکار روباه
با علي رفيعي و بازیگرانش سر تمرین نمایش شکار روباه
یادداشتی بر نمایش شکار روباه
و یادداشتی دیگر
شکار روباه نمایش سختی است، سختی آن نه از جنس سختی ذاتی و پیچیدگی داستانی شازده احتجاب است. بلکه این سختی به قصه تاریخی آن و دشواری در دراماتیزه کردن آن برمیگردد. شخصیت اصلی شکار روباه، آغامحمدخان قاجار ، شاه خونریز ایران است.
شکار روباه تصویری منحصر به فرد از آغامحمدخان عرضه میکند و تماشاگر را با انگیزهها و آنچه درون آغامحمدخان میگذرد آشنا میسازد. نیز بازی حیرت انگیز سیامک صفری با آن گریم و قد و قامت خمیده و صدای جیغ مانندش، به خواجه تاجدار جانی دوباره داده است و ضعف کودکانه و جنون وحشیانه او را به زیباترین شکل به نمایش گذارده است.
شکار روباه با آن رخداد تعیین کننده (خواجه شدن) ، که تخم نفرت را در دل آغامحمدخان میکارد، آغاز میشود. سپس به چگونگی آب خوردن و ریشه گرفتن نهال نفرت او میپردازد. تا جایی که سراپای وجود او پر از کینه و انتقام میشود. از این پس وارد دنیای سراسر خشونت و بی اعتمادی آغامحمدخان میشویم و به تماشای برادرکشیهای او مینشینیم. سریال کشتاری که آغامحمدخان دست به آن میزند و سرانجام گریبان خود او را میگیرد.
از هوشمندانهترین تمهیدها در نمایش، استفاده از سه دوست بیابانگرد است. این سه نفر اولا با طنزی که وارد داستان کردهاند بعنوان پاساژهایی عمل میکنند که میان این همه خشونت چند لحظهای باعث سرگرمی تماشاگران میشوند. در عین حال ، بعنوان سه آدم بی نام و نشان و بی هدف، عمله کشت و کشتارهای آغامحمدخان و دستهای خونریز وی اند.
بدون شک آغامحمدخان شکار روباه در ذهن تماشاگرش برای همیشه حک میشود و به تصویری که از او در ذهن داشته،اگر داشته، جلوه عینی و واقعی میبخشد.
پیوندهای بیرونی:
کارنامه هنری دکتر رفیعی
گفت و گو با سیامک صفری، بازیگر نقش آغامحمدخان در نمایش شکار روباه
نگاهی به نمایش شکار روباه در سایت ایران تئاتر
سخنان دکتر رفیعی در نشست مطبوعاتی شکار روباه
گزارشی از تمرین نمایش شکار روباه
با علي رفيعي و بازیگرانش سر تمرین نمایش شکار روباه
یادداشتی بر نمایش شکار روباه
و یادداشتی دیگر
۱ نظر:
خیلی خوب بود. خسته نباشی میگم به شما:)
ارسال یک نظر