داریوش مهرجویی در مطلبی کوتاه درباره فرامرز فرازمند چنین نوشت:
"بسیار مایه تاسف است که دوست و همکار عزیزم را بدین گونه از دست رفته میبینم. او در این چند سال اخیر بسیار زجر کشید و به هر دری زد گشایشی ایجاد نشد.
به علت سقوط «سنتوری» در طول چهار پنج سال گذشته و بدهیهای متعدد حاصل از آن، بیتفاوتی و بیمسئولیتی وام دهندگان چنان عرصه بر او تنگ شد که به ناچار دق کرد."
منبع: خبر آنلاین
همچنین مطلبی درباره فرامرز فرازمند به قلم صوفیانصرالهی منتشر شده که خواندنش را توصیه میکنم. هرچند تلخ و تاسف بار است. برای خواندنش به اینجا بروید.
"بسیار مایه تاسف است که دوست و همکار عزیزم را بدین گونه از دست رفته میبینم. او در این چند سال اخیر بسیار زجر کشید و به هر دری زد گشایشی ایجاد نشد.
به علت سقوط «سنتوری» در طول چهار پنج سال گذشته و بدهیهای متعدد حاصل از آن، بیتفاوتی و بیمسئولیتی وام دهندگان چنان عرصه بر او تنگ شد که به ناچار دق کرد."
منبع: خبر آنلاین
همچنین مطلبی درباره فرامرز فرازمند به قلم صوفیانصرالهی منتشر شده که خواندنش را توصیه میکنم. هرچند تلخ و تاسف بار است. برای خواندنش به اینجا بروید.
۴ نظر:
سلام رفیق
یادش به خیر پاییز .
فقط همین به ذهنم رسید بگم .
ارادتمند : ناجور
دوست خوبم
از اون همه لطفی که بهم داشتی در کامنتت بی کرانه ممنونم ازت .
منم از آشنایی باهات شادم رفیق .
دوستدار و ارادتمند تو : ناجور
به قول شاملو:
و خاطره ات تا جاودان ِ جاویدان در گذرگاه ِ ادوار داوری خواهد شد .
قصه ی تازه ای نیست. پیشنهاد می کنم مطلب زیر را بخوانی:
http://www.ordibeheshti.blogfa.com/post-90.aspx
ارسال یک نظر