۱۳۸۹ مهر ۱۶, جمعه

چند پیشنهاد فرهنگی


فیلم:
روح نگار (Ghost Writer)
آخرین فیلم رومن پولانسکی است. فیلمساز نامداری که مدتی دستگیر شده بود و تازه آزاد شده است. این فیلمی است که استادانه ساخته شده و داستان و روایت فوق‌العاده‌ای هم دارد. فیلم یک اثر جنایی سیاسی است و داستان ساده‌ای دارد. اما با ساختار پیچیده و پازل‌گونه‌اش تماشاگر را تا آخر جذب می‌کند. بدون شک یکی از فیلم‌های بسیار خوبی است که این اوخر دیده‌ام. بازیگران فیلم هم ایوان مک گرگور و پیرس برازنان هستند.


زندگی دیگران
این فیلم جدیدی نیست. من تازه دیدم‌اش. ولی آنقدر تاثیرگذار و از آن مهمتر وصف حال بود که خواستم پیشنهادش کنم برای کسانی که ندیده‌اند. زندگی دیگران یک فیلم آلمانی است و سال 2006 ساخته شده. نام کارگردان فیلم Florian Henckel von Donnersmarck است که نمی‌شناسمش. هرکه هست فیلمش معرکه است. این فیلمی است که جایزه‌های بسیاری برده، از جمله اسکار بهترین فیلم خارجی سال 2006 را. داستان فضای پر از فشار و محدودیت آلمان شرقی را قبل از فروپاشی دیوار برلین روایت می‌کند. حال و هوای داستان، عجیب به حال و روز ما و فضای جامعه امروز ما شبیه است. آدم با دیدنش به تکرار تاریخ ایمان می‌آورد. روایت داستانی بسیار خوبی هم دارد. این فیلمی است که همه ایرانی ها باید ببینند. دیدنش برای بعضی امیدبخش است و برای بعضی دیگر عبرت آموز.


کتاب:
خواب خوب بهشت
نوشته سام شپرد
برگردان امیرمهدی حقیقت
نشر ماهی
مجموعه چندین داستان کوتاه سام شپرد، نویسنده، فیلمنامه نویس و بازیگر آمریکایی است. تم اغلب داستان ها تنهایی آدم‌ها است. آدمهایی که توی دنیای خودشان سیر می‌کنند، حرف‌های خودشان را می‌زنند و تنهایی‌های خودشان را دارند. داستانها ساده روایت می‌شوند و گاهی تلخ تمام می‌شوند و اغلب خواندنی‌اند. یکی دیگر از خوبی‌های این کتاب این است که در اندازه جیبی چاپ شده و راحت می شود همه جا آن را حمل کرد و در هر فرصتی خواند. کلا این شیوه کتاب جیبی چاپ کردن را دوست دارم. انتشارات ماهی به همراه انتشارات کاروان و تک و توک انتشارات دیگر، این کار خوب کتاب جیبی چاپ کردن را بعنوان سیاست کاری پی می‌گیرند. دست شان درد نکند.


ترانه:
ترانه میعادگاه
از آلبوم ساعت 25 رضا یزدانی
اوایل، کارهای رضا یزدانی را دوست نداشتم. به نظرم بیشتر ادا می‌آمد که نمی‌شد باهاش ارتباط برقرار کرد. اما تازگی‌ها نظرم کمی عوض شده. به نظرم یزدانی تازه صدای خودش را پیدا کرده. این صدا دیگر آن صدای نپخته پرنده بی پرنده نیست. یک صدای پر از حس است. پس از شنیدن صدای رضا یزدانی در تیتراژ آخر یکی از سریال‌های دو سه سال پیش تلویزیون بود که به این نتیجه رسیدم. به همین دلیل آلبوم تازه رضا یزدانی را خریدم و راضی‌ام از این خرید.
اولین ترانه این آلبوم ترانه‌ای است به نام میعادگاه که رضا یزدانی آن را با حامد بهداد خوانده است. ترانه جالبی است. یک جورایی با مزه است. یک ترانه عاشقانه با چاشنی فانتزی. البته ممکن است افراد مقید به چارچوب‌ها را بتاراند. اما به نظر من تجربه جالبی است. هرچند من اگر بودم نمی‌گذاشتم حامد بهداد این طوری بازیگوشی کند. به نظرم با لهجه آبادانی خواندن او در بعضی قسمت‌ها بی‌دلیل است و هیچ توجیهی ندارد. با این حال این ترانه را دوست دارم و این روزها زیاد گوشش می‌کنم.

۲ نظر:

مهرداد گفت...

اون لهجه دهتاتی نیست! لهجه ی آبادانی است. بعد از اینکه میگه :
آبادان رو دوست داری یا....
بعدش با لهجه آبادانی میخونه. زود عوضش کن تا آبادانی ها شاکی نشدن!

اگه به وبم سر بزنی یه پست کامل از این آلبوم گذاشتم. اطلاعات کامل

paspars گفت...

مخلص همه آبادانی ها هم هستم. والا اولش می خواستم بنویسم آبادانی اما دیدم بعد از جاکارتای اندونزی داره اینو می خونه:
آبادانو دوست داری یا جاکارتای اندونزی...
به نظرم رسید یک ذره کلی تر بنویسم. حدس زدم اینجوری حرف زدن فقط مختص آبادان نباشد و بعضی جاهای دیگر هم اینطوری حرف بزنند. به هرحال نمی دونم اگر این لهجه فقط مال آبادان است، من حرفم را اصلاح می کنم و عذر می خواهم از آبادانی های عزیز.
ضمن اینکه سعی می کنم و امیدوارم هم خودم و هم خوانندگان این وبلاگ مصداق آن ترانه آبجیز نباشند که دهاتی واژه تحقیرشان باشد. خب خود من هم یک جورایی دهاتی ام!