۱۳۸۹ آذر ۲۰, شنبه

نگاهی دیگر به معضل آلودگی هوای تهران

با همه بگیر و ببند و تعطیلی و جریمه‌ها، ماشالا این آلودگی تهران همچنان سر و مر و گنده، سایه‌اش بالاسر شهروندان تهرانی مستدام است. من که می‌گویم باید یک قانون سفت و سخت‌تر برای رفت و آدم ماشین‌ها وضع شود. زوج و فرد دیگر جواب نمی‌دهد. اصلا زوج و فرد مال بچه‌های دبستانی است. آدمهای تحصیل کرده باید قوانین پیشرفته‌تر و مهندسی را برای رفع این مشکل بکار گیرند. مثلا می‌شود از سه رقم سمت راست شماره پلاک ماشین انتگرال گرفت و بعد در بیست و پنج ضرب کرد و حاصل را از عدد روز جاری کم کرد. اگر عدد بدست آمده بر هفتاد و یک بخش پذیر بود، آن ماشین حق تردد دارد. وگرنه باید جلوی‌اش را گرفت و پدر پدر پدرسوخته‌اش را هم درآورد. البته قبول دارم این محاسبات شاید برای مردم عادی مقداری پیچیده باشد و مثلا عباس آقا بقال سر کوچه نتواند بفهمد بالاخره می‌تواند الگانس مربوطه را ببرد بیرون چرخ بزند یا خیر. اما خب راه‌های ساده‌تری هم برای رفع مشکل هست. اصلا این مشکل را باید سپرد به خود مردم و اجازه داد که خود شهروندان فهیم تهرانی که در مرام و معرفت و گذشت زبانزد و شهره آفاق‌اند، در حل مشکل سهیم باشند. خیلی راحت می‌شود در هر آپارتمان، همه اهالی، هفته‌ای یک روز جمع شوند و به شیوه سنتی و حسنه‌ی پالام پولوم پیلیش، تعیین کنند که هر یک از اهالی خانه کدام روز هفته می‌توانند از اتومبیل شخصی استفاده نمایند. اینطوری هم یک بازی مفرح انجام داده اند و خستگی یک هفته کار و تلاش صادقانه از تن‌شان در رفته و هم اینکه به رفع آلودگی شهر کمک کرده‌اند و مهمتر از آن باری هم از دوش مسئولین خدمتگزار برداشته‌اند.

اصلا چرا باید همیشه نیمه خالی لیوان را نگاه کرد؟ می‌شود این قضیه آلودگی را به فال نیک گرفت و از آن برای رشد و اعتلای فرهنگی و علمی جامعه بهره برد. مثلا می‌شود اداره راهنمایی و رانندگی دم دروازه های شهر، ایست‌های بازپرسی قرار دهند تا از هر راننده‌ای که خواست وارد شهر شود یک سوال علمی و فرهنگی بپرسند. مثلا وقتی اسمال آقا با نیسان پر از هندوانه رسید دم دروازه شهر، پلیس محترم یک ایست بدهد که "اسمال آقا! کاشف الکل؟" ،" ایزه بده، جناب سروان، نوک زبونمه‌ها... سعدی شیرازی"، "آفرین رازی، می‌توانی رد بشی!". می‌بینید؟ قول می‌دهم این طوری ملت واسه اینکه بتوانند ماشین‌هایشان را بیاورند بیرون، قانون نسبیت را هم یک شبه از بر می‌کنند. خلاصه اینکه می‌شود حتی مساله آلودگی را هم یک فرصت تلقی کرد. بستگی دارد از چه زاویه‌ای به قضیه نگاه کنید.

۱ نظر:

ناشناس گفت...

وبلاگ جالبي داريد مرسي