۱۳۹۳ مهر ۱۴, دوشنبه

دلتنگی

الان که دارم اینها را مینویسم تقریبا خوابم. نه صد در صد، اما سطح هوشیاریم زیر بیست درصد است. نمی دانم یک دفعه چه ویری افتاده به جانم که دلم می خواهد هرطور شده، شبانه یک چیزی‌ پست کنم. این است که با چشمهای نیمه باز و‌ تن و بدن خسته و داغان و حال نزار‌ سرماخورده و گلودرد و فین فین، نشسته ام به اراجیف نوشتن. یک کاره! دروغ چرا دلم تنگ شده برای نوشتن. خب چه‌کار کنم؟

هیچ نظری موجود نیست: