۱۳۸۵ دی ۵, سه‌شنبه

پوستر اسکار

امسال طراحان پوستر اسكار كار جالبي كرده اند. تعداد زيادي از دیالوگهای معروف تاريخ سینما ی جهان را توي پوستر نوشته اند. خوشم آمد. هرچند اغلب ديالوگهاي شان برايم يادآور حس و خاطره اي نبود.
خاطره هاي من از ديالوگ فيلم ها مال سال هايي است كه خوره فيلم بودم. آن هم در سينما ي خودمون. از فيلمهاي انگليسي زبان ديالوگي برايم خاطره نشده. مگر چند تا شان كه مربوط مي شوند به دوران طلايي دوبله ایران.
فكر كردم من هم بشينم ديالوگهايي كه ازشون خاطره دارم را رديف كنم. خيلي فكر كردم . اما غير از چند تا جمله چيزي يادم نيومد. از فيلمهايي كه يك روز همه شان را حفظ بودم. درخت گلابي، هامون، ليلا، مسافران، خواهران غريب و خيلي هاي ديگه
امان از روزمرگي و فراموشي. وقتشه دوباره فيلمهاي محبوبم را دوره كنم.
علي الحساب اين چند تا دیالوگ را از من داشته باشيد. البته آن طور كه يادمه مي نويسم. فكر مي كنم همينها بودند.

به كجاي اين شب تيره بياويزيم قباي ژنده و كپك زده خودمون رو (هامون – به ياد نيما يوشيج)
اصل خاكشه ، پور و سارش يدكه (آدم برفي - ديالوگ اسي به عباس)
يعني فكر مي كنن رضا بچه اش نمي شه؟ واي چه ننگي (ليلا)
از مرگ حرف نزنين (مسافران)

شما هم بنويسيد. جالب مي شه.

۱ نظر:

ناشناس گفت...

من که چیزی یادم نمیاد.
تنها چیزی که از فیلمها یادم می مونه بعضی سکانسهاست.
مثلا تو "لیلا" کلی صحنه یادم مونده ولی اصل دیالوگش شاید یادم نیاد. فقط مضمون یادمه، مثلا تو لیلا یک جایی دایی -شریفیان- می گه که فشارش افتاده، کجا افتاده؟ چرا مال ما نمی افته!؟
تو مسافران هم همینطور، اولین صحنه های فیلم خوب یادمه،اما ...
فکر کنم رسما فراموشی گرفتم!
همین!