يكي از اختراعاتي كه در مدت كمي تاثير زيادي روي افراد گذاشته موبايل است. خود من حدود 7 سال است كه موبايل دارم (هفت سال از سي سالي كه زندگي كرده ام). اما آنقدر به اين وسيله وابسته شده ام كه انگار 70 سال است موبايل دارم و بدون موبايل بودن را اصلا نمي توانم تصور كنم. به سختي حتي به ياد مي آورم كه قبلا بدون موبايل چگونه زندگي مي كرده ام. با اين حال مطمئن نيستم موبايل داشتن خوب است يا نه. شكي نيست كه با موبايل ارتباط آدم با ديگران بهتر و سريع تر انجام مي شود و اين احتمالا خوب است. اما آرامش آدم با موبايل به خطر مي افتد.
وقتي موبايل داري بايد هميشه در دسترس باشي و لحظه به لحظه ديگران بدانند كه كجايي و چه مي كني. همچنين گاهي مجبوري كه جواب تماس و SMS ها را بلادرنگ بدهي. زيرا انجام ندادن اين كار، گاه سبب بروز اختلاف و رنجش دوستان و عزيزانت مي شوند. اين مساله به دو شكل برهم زننده آرامش است. اول اينكه هميشه بايد موبايل همراهت باشد و نيز حواست باشد موبايل را جايي بگذاري كه صدايش را بشنوي. يا اگر مثل من ،كه دوست ندارم صداي موبايل مزاحم ديگران در محل كار و تاكسي و خانه و غيره شود، آن را روي ويبره مي گذارم، باشي بايد هميشه آن را در دست بگيري يا در جيبت بگذاري كه متوجه لرزش آن بشوي. حتي وقتي توالت هم مي روي بايد يك چشمت به صفحه موبايل باشد. اين كار هم سلامت روح را به خطر مي اندازد و هم سلامت جسم را. زيرا از يك طرف دچار ترس از اين مي شوي كه جواب تماس يا SMS را دير بدهي و هميشه موبايل خود را چك مي كني (البته من روانشناس نيستم. اين تاثير موبايل را روانشناسان بهتر مي توانند توضيح بدهند). از طرف ديگر امواج موبايلي كه هميشه چسبيده يا به اصطلاح همراه ما است به هر حال در سلامت جسمي، بي تاثير نيست. دومين دليل برهم زننده آرامش بودن موبايل اين است كه علي رغم مراقبت هاي شما گاهي به هرحال رشته کار از دست شما درمي رود و ناخواسته جواب تماسي را نمي دهيد. در اين موارد رفع رنجش پيش آمده، خود انرژي ، وقت و اعصاب زيادي از آدم مي گيرد.
مساله ديگر اين است كه به نظر من هر حرفي را نبايد با موبايل زد. بعضي حرف ها هستند كه بهتر است رو در رو و با حوصله و طمانينه زده شوند. مثلا گاهي حرفي نياز به توضيح و زمينه چيني دارد و نمي شود آن را با موبايل در پشت فرمان اتومبيل يا داخل تاكسي گفت. اما مخاطب شما اصرار دارد كه الا و بلا، همين الان نظرتان را درباره فلان مساله بشنود. اينجا است كه اگر حرف نزنيد يك جور باعث دلخوري مي شويد و اگر حرف بزنيد، احتمالا موجب سوء تفاهم در مخاطب شده ايد و جور ديگري او را مي رنجانيد. خلاصه مي شويد چوب دو سر طلا.
اصولا بي خبر بودن، آرامش مي آورد. پيش آمده چند روز جايي زندگي كنيد كه موبايل آنتن نمي دهد؟ راحت تر نيستيد؟ يا اصلا وقتي مسافرت خارج مي رويد و امكان دسنرسي به شما با موبايل فراهم نيست احساس آرامش بيشتري نمي كنيد؟
يك دليل ديگر مضر بودن موبايل صداي آن است. هنوز كه هنوز است بعد از اين همه سال موبايل داري وقتي موبايلم زنگ مي زند يا روي ميز شروع به لرزش و قيژ قيژ مي كند، دو متر نه اما دو سانت از جايم مي پرم و نظم ضربان قلبم به هم مي خورد. البته من هم احتمالا كمي نازك نارنجي تشريف دارم اما به هر حال اين هم دليلي است كه من و ديگراني مثل من را ممكن است بيازارد.
معضل ديگري كه اين روزها در جامعه همه جا آن را مي بينيم و با آن برخورد مي كنيم، موبايل باز شدن آدم ها ، به ويژه جوان تر هاست. (البته من از شر اين يكي خوشبختانه مصون هستم). عرف شده كه همه هر چند ماه يك بار موبايل خود را عوض كنند و موبايل مدل بالاتري بگيرند كه مثلا حافظه اش فلان گيگابايت باشد و دوربينش بهمان مگاپيكسل. انواع و اقسام برنامه و نقشه و فيلم و موزيك و غيره هم روي آن مي ريزند و هميشه در حال ور رفتن با موبايل هستند. من و امثال من هم كه هنوز موبايل چهار سال پيش، يا به قول دوستان گوشتكوب، خودمان را دست ميگيريم، بايد آن را قايم كنيم كه كسي نبيند و آبرويمان نريزد. اما باور كنيد كه همين گوشتكوب من هنوز مثل روز اول آنتن مي دهد و SMS مي فرستد و مي گيرد (گوش شيطان كر) *. پس دليلي براي عوض كردنش ندارم غير از اينكه مي گويند بي كلاس است. سوال من از دوستان باكلاس اين است كه واقعا چقدر از امكانات موبايل هايشان استفاده مي كنند و اين گوشي هاي مد روز چه تحولي در زندگي شان ايجاد مي كند كه قبلي ها نمي كردند. اين را واقعا از سر ناداني مي پرسم. شايد واقعا من نمي دانم و نمي فهمم. خوشحال مي شوم كه كسي مرا روشن كند و از گمراهي نجاتم دهد.
نتيجه گيري:
به نظرم فرهنگ استفاده از موبايل در جامعه جا نيفتاده است. شايد براي همه بايد تعريف شود كه چه حرف هايي را با موبايل بزنند، چه وقت تماس بگيرند و چه وقت انتظار پاسخ داشته باشند و اصولا از موبايل چه انتظاري بايد داشته باشند. اين مسائل كه روشن شود احتمالا خيلي از مشكلات موبايلي حل مي شوند.
* اين دومين بار است كه در اين وبلاگ گفتم "گوش شيطان كر". دفعه اول كه گفتم سنتوري توقيف شد. دعا كنيد اين بار گوشي ام منفجر نشود.
۱۳۸۶ مرداد ۲۵, پنجشنبه
موبايل داشتن يا نداشتن، مساله اين است
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
۳ نظر:
خوش به حال خودم که فعلا باطری موبایلم خراب است و انگیزه ای برای درست کردنش ندارم، بیشتر از 3 دقیقه نمی توانم استفاده کنم با پربودن شارژش حتی و بعدش خودش خاموش می شود و مرا از در دسترس بودن خارج
خوش به حالم
: )
آی گفتیا..من تصمیم داشتم کلا یه مدت مثلا چند ماهی رو بدون گوشی بگذرونم تا آرامش رو جایگزینش کنم.حرفات مصممم کرد.ممنون
ارسال یک نظر