بعد از نزدیک یک سال وبلاگ نویسی، سوالاتی در این رابطه در ذهنم دارم. اینکه از وبلاگ نویسی چه چیز عایدم شده؟ والان بعد از حدود یک سال نوشتن آیا ادامه دادن آن خوب است. یا راه بهتری هم برای نوشتن و خلاق بودن وجود دارد.
وبلاگ نوشتن از این جهت برای من خوب بود که بعد از یک دوره رخوت، مرا به فعالیتی هرچند اندک واداشت. که به هرحال خود را مجبور کرده ام هفته ای چند خط از این ور آن ور دست و پا کنم و وبلاگم را سرپا نگه دارم. از فیلم هایی که دیده ام، آدم هایی که دوست دارم، کتابها و اتفاقات حرف زده ام. به هرحال فعال تر از قبل بوده ام و این خوب است. اما الان بعد از یک سال به این هم فکر می کنم که با نوشتن در این وبلاگ به کجا می خواهم برسم و چه هدفی دارم. بعد از این مدت که کم هم نبوده، هنوز خوانندگانم از همین چند نفر دوستان نزدیکم فراتر نرفته. دوستانی که احتمالا از سر لطف ،شاید هم بخاطر اینکه مرا می شناسند و نظرات من به این شناخت کمک می کند، به وبلاگم سر می زنند. البته به نظر خودم تک و توک مطلب درخور توجه هم نوشته ام که ممکن است نظری جلب کرده باشد. اما برآیند همه اینها بعد از یک سال همین چند نفر بازدید کننده است و بس. بارها گفته ام که هدف من جلب بازدید کننده نبوده و به اصطلاح به خاطر کوزه به سرها نوشته ام. اما از بازدید کننده بیشتر خوشحال می شوم. منظورم البته بازدید کننده های دائمی است و نه آدم های گذری.
نوشتن در وبلاگ مثل انداختن برگ در جوی آب است. هر مطلب که می نویسی مطالب قبلی ات را می فرستی دورتر و خارج از دسترس تر. همیشه آنچه دیده و خوانده می شود آخرین مطالب تو است. هرچند همه مطالب آرشیو می شوند. اما در این گرفتاری آدم ها و کمی وقت، چه کسی به سراغ آرشیو نوشته های آدم می رود؟ عملا آنچه قبلا نوشته ای می شود خاطره. با این اوصاف آیا بهتر نبود که وقت و انرژی خود را روی یک موضوع متمرکز می کردم و به جای پراکنده نویسی، یک سلسله نوشته مرتبط و موضوع محور فراهم می کردم که می شد به صورت یک پرونده پر و پیمان ارائه کرد که هم برای آدم بماند و هم توسط دیگران قابل استفاده تر باشد. شاید بصورت یک کتاب. مثل کاری که رضا کیانیان در مورد بازیگری انجام می دهد.
به نظرم موضوع محور کار کردن بهتر از پراکنده نویسی است. اما در مورد نحوه انتشار باید گفت که وبلاگ و اصولا نشر اینترنتی مطلب به نسبت نشرهای سنتی مزایا و معایبی دارد.
مهمترین مزیت های نشر اینترنتی را شاید بتوان این ها برشمرد:
1- سادگی: راه اندازی وبلاگ نه مجوز می خواهد و نه هیچ دردسر خاصی دارد. نه هزینه کاغذ دارد و نه چاپ. کافی است یک account بسازی و یک template برای وبلاگت انتخاب کنی و بسم الله. هر چه می خواهد دل تنگت بگو.
2- دسترسی گسترده: مطلبی را که همین الان نوشته ای را هر کس در هرکجای دنیا می تواند بلافاصله ببیند.
اما مزایای نشر سنتی (کتاب و تا حدی مطبوعات) :
1- انتخابی بودن: برای خرید کتاب به کتابفروشی می روید و با توجه به سلیقه خود، کتابی را که دوست دارید و مطابق میل تان است انتخاب می کنید. این حسن است که کتاب مورد علاقه خود را برای خواندن انتخاب می کنید. به علاوه بدین شکل نوعی تعهد هم نسبت به خواندن کتاب در شما ایجاد می شود. چرا که برای آن پول پرداخت کرده اید. اما در وب به همان راحتی که صفحه ای را باز می کنید، آن را می بندید. بخصوص اگر تصادفی توسط جستجو به صفحه ای رسیده باشید، شاید بیش از یک نیم نگاه هم به صفحه وب، نیندازید.
2- امکان بسط موضوع و تحلیل در کتاب: معمولا یک وب گرد حوصله زیاد خواندن ندارد. اما کسی که کتابی را برای خواندن به دست می گیرد، با توجه به تعداد صفحات کتاب و موضوع کتاب، این فرض را از ابتدا پذیرفته که درباره مطلب هرقدر طول و تفصیل که نویسنده مورد نظرش بوده را بخواند.
3- موضوع محوری: اصولا نوشتن حول یک موضوع مشخص به نوشته عمق می دهد. نمی گویم که نمی شود در وب، موضوع محور بود. همانطور که می دانید بسیاری از وبلاگ های موجود ، موضوعی اند. اما بطور کلی عرف وبلاگ نویسی این است که حتی اگر درباره یک موضوع می نوییسید، هر مطلب معمولا باید مستقل از سایر مطالب باشد و حتی المقدور نیز مختصر و مفید باشد که خواننده به سرعت مطلب را بگیرد و برود.
4- اعتبار: انتشار کتاب برای نویسنده اش موجب اعتبار و افتخار است. اما نوشتن وبلاگ هیچ اعتبار خاصی برای نویسنده در پی ندارد. شاید این مساله به دلیل این است که وبلاگ نویسی ساده و بی دردسر است و این روزها همه وبلاگ می نویسند. مثل اینکه همه غذا می خورند.
به نظر من با توجه به آنچه گفتم شاید بهترین کار این باشد که آدم به هر دو این روش های نشر، نظر داشته باشد که از مزایای هر دو بهره مند شود. از سوی دیگر بهتر است آدم با یک موضوع مشخص بنویسد. موضوع محوری هم به خود آدم و هم به وبلاگ او تشخص می دهد. به علاوه آدم برای نوشتن حول یک موضوع مشخص باید بیشتر بخواند و بیشتر تحقیق کند و در آن موضوع مورد نظر صاحب دانش شود.
وبلاگ نوشتن از این جهت برای من خوب بود که بعد از یک دوره رخوت، مرا به فعالیتی هرچند اندک واداشت. که به هرحال خود را مجبور کرده ام هفته ای چند خط از این ور آن ور دست و پا کنم و وبلاگم را سرپا نگه دارم. از فیلم هایی که دیده ام، آدم هایی که دوست دارم، کتابها و اتفاقات حرف زده ام. به هرحال فعال تر از قبل بوده ام و این خوب است. اما الان بعد از یک سال به این هم فکر می کنم که با نوشتن در این وبلاگ به کجا می خواهم برسم و چه هدفی دارم. بعد از این مدت که کم هم نبوده، هنوز خوانندگانم از همین چند نفر دوستان نزدیکم فراتر نرفته. دوستانی که احتمالا از سر لطف ،شاید هم بخاطر اینکه مرا می شناسند و نظرات من به این شناخت کمک می کند، به وبلاگم سر می زنند. البته به نظر خودم تک و توک مطلب درخور توجه هم نوشته ام که ممکن است نظری جلب کرده باشد. اما برآیند همه اینها بعد از یک سال همین چند نفر بازدید کننده است و بس. بارها گفته ام که هدف من جلب بازدید کننده نبوده و به اصطلاح به خاطر کوزه به سرها نوشته ام. اما از بازدید کننده بیشتر خوشحال می شوم. منظورم البته بازدید کننده های دائمی است و نه آدم های گذری.
نوشتن در وبلاگ مثل انداختن برگ در جوی آب است. هر مطلب که می نویسی مطالب قبلی ات را می فرستی دورتر و خارج از دسترس تر. همیشه آنچه دیده و خوانده می شود آخرین مطالب تو است. هرچند همه مطالب آرشیو می شوند. اما در این گرفتاری آدم ها و کمی وقت، چه کسی به سراغ آرشیو نوشته های آدم می رود؟ عملا آنچه قبلا نوشته ای می شود خاطره. با این اوصاف آیا بهتر نبود که وقت و انرژی خود را روی یک موضوع متمرکز می کردم و به جای پراکنده نویسی، یک سلسله نوشته مرتبط و موضوع محور فراهم می کردم که می شد به صورت یک پرونده پر و پیمان ارائه کرد که هم برای آدم بماند و هم توسط دیگران قابل استفاده تر باشد. شاید بصورت یک کتاب. مثل کاری که رضا کیانیان در مورد بازیگری انجام می دهد.
به نظرم موضوع محور کار کردن بهتر از پراکنده نویسی است. اما در مورد نحوه انتشار باید گفت که وبلاگ و اصولا نشر اینترنتی مطلب به نسبت نشرهای سنتی مزایا و معایبی دارد.
مهمترین مزیت های نشر اینترنتی را شاید بتوان این ها برشمرد:
1- سادگی: راه اندازی وبلاگ نه مجوز می خواهد و نه هیچ دردسر خاصی دارد. نه هزینه کاغذ دارد و نه چاپ. کافی است یک account بسازی و یک template برای وبلاگت انتخاب کنی و بسم الله. هر چه می خواهد دل تنگت بگو.
2- دسترسی گسترده: مطلبی را که همین الان نوشته ای را هر کس در هرکجای دنیا می تواند بلافاصله ببیند.
اما مزایای نشر سنتی (کتاب و تا حدی مطبوعات) :
1- انتخابی بودن: برای خرید کتاب به کتابفروشی می روید و با توجه به سلیقه خود، کتابی را که دوست دارید و مطابق میل تان است انتخاب می کنید. این حسن است که کتاب مورد علاقه خود را برای خواندن انتخاب می کنید. به علاوه بدین شکل نوعی تعهد هم نسبت به خواندن کتاب در شما ایجاد می شود. چرا که برای آن پول پرداخت کرده اید. اما در وب به همان راحتی که صفحه ای را باز می کنید، آن را می بندید. بخصوص اگر تصادفی توسط جستجو به صفحه ای رسیده باشید، شاید بیش از یک نیم نگاه هم به صفحه وب، نیندازید.
2- امکان بسط موضوع و تحلیل در کتاب: معمولا یک وب گرد حوصله زیاد خواندن ندارد. اما کسی که کتابی را برای خواندن به دست می گیرد، با توجه به تعداد صفحات کتاب و موضوع کتاب، این فرض را از ابتدا پذیرفته که درباره مطلب هرقدر طول و تفصیل که نویسنده مورد نظرش بوده را بخواند.
3- موضوع محوری: اصولا نوشتن حول یک موضوع مشخص به نوشته عمق می دهد. نمی گویم که نمی شود در وب، موضوع محور بود. همانطور که می دانید بسیاری از وبلاگ های موجود ، موضوعی اند. اما بطور کلی عرف وبلاگ نویسی این است که حتی اگر درباره یک موضوع می نوییسید، هر مطلب معمولا باید مستقل از سایر مطالب باشد و حتی المقدور نیز مختصر و مفید باشد که خواننده به سرعت مطلب را بگیرد و برود.
4- اعتبار: انتشار کتاب برای نویسنده اش موجب اعتبار و افتخار است. اما نوشتن وبلاگ هیچ اعتبار خاصی برای نویسنده در پی ندارد. شاید این مساله به دلیل این است که وبلاگ نویسی ساده و بی دردسر است و این روزها همه وبلاگ می نویسند. مثل اینکه همه غذا می خورند.
به نظر من با توجه به آنچه گفتم شاید بهترین کار این باشد که آدم به هر دو این روش های نشر، نظر داشته باشد که از مزایای هر دو بهره مند شود. از سوی دیگر بهتر است آدم با یک موضوع مشخص بنویسد. موضوع محوری هم به خود آدم و هم به وبلاگ او تشخص می دهد. به علاوه آدم برای نوشتن حول یک موضوع مشخص باید بیشتر بخواند و بیشتر تحقیق کند و در آن موضوع مورد نظر صاحب دانش شود.
۱ نظر:
: )
ارسال یک نظر