۱۳۸۶ آبان ۱۳, یکشنبه

فيلم هاي سيمايي

يكي از پديده هاي نسبتا نوظهوري كه اين روزها در تلويزيون شاهدش هستيم، فيلم هاي داستاني بلندي است كه توسط خود سيما ساخته مي شود و به نام فيلم سينمايي پخش مي شود. البته فيلم تلويزيوني يا همان تله فيلم، چيز جديدي نيست. اما ساخت آن در اين حجم، تازگي دارد و نشان از سياست خاص تلويزيون در اين زمينه دارد.

علي رغم تعلق خاطرم به سينما و ناخشنودي شخصي از ساخت اين گونه فيلم هاي تلويزيوني، نفس كار توليد فيلم داستاني توسط تلويزيون، چيزي نيست كه جاي بحث و گلايه داشته باشد. به هر حال تلويزيون به عنوان يك سازمان مستقل مي تواند پول خود را هرطور كه دوست دارد خرج كند و هرچه خواست بسازد و من بيننده نمي توانم اعتراضي داشته باشم. شايد تنها نكته گلايه آميز در اين زمينه، اطلاق واژه فيلم سينمايي به اين گونه فيلم ها است. تا آنجا كه من مي دانم فيلم سينمايي (همانطور كه از اسمش برمي آيد) فيلمي است كه در سينما نمايش داده شده است. از اين رو اين فيلم هاي تلويزيوني را نمي توان فيلم سينمايي خواند. شايد بهتر باشد اين فيلم ها "فيلم سيمايي" ناميده شوند. يا مثلا فيلم بلند داستاني. البته بيننده با توجه به نوع ساخت و كيفيت فيلم ها مي تواند پي به اين تفاوت ببرد. با اين حال سينمايي خواندن اين گونه فيلم ها نوعي فريب مخاطب است و از رسانه ملي جايز نيست.

نمي دانم دليل اينكه تلويزيون به سمت توليد فيلم بصورت مستقل رفته چيست. شايد از خريد فيلم هاي سينمايي و تعامل با صاحبان فيلم ها و تهيه كنندگان دل خوشي ندارد. شايد بدين طريق خواسته خود را از شر گله و شكايت هايي كه بواسطه سانسور فيلم ها متوجه او مي شده، خلاص نمايد. شايد فيلم هاي توليد شده با سياست هاي تلويزيون همسو نبوده اند كه خود راسا وارد عمل شده است. شايد هم حجم توليدات سينماي ايران جوابگوي نياز تلويزيون نبوده. به هرحال به نظر مي رسد تلويزيون خواسته وابستگي خود را به سينماي ايران كاهش دهد.

فيلم هاي سيمايي، فرصتي براي استعدادهاي جوان فراهم كرده كه فارغ از فشارهاي مالي و درگيرشدن با مساله فروش فيلم، دست به تجربه بزنند و توانايي هاي خود را بسنجند و گسترش دهند. اين ، حسن بزرگ اين فيلم ها است. از طرفي اين فيلم ها يك بازار كار براي سينماگران، به ويژه بازيگران، ايجاد كرده است. هرچند كه كيفيت اين فيلم ها اغلب به توليدات سينمايي نمي رسد، اما از لحاظ مالي باعث كمك به سينماگران مي شود.

با اين حال وجود اين فيلم هاي تلويزيوني، در اين حجم و تعداد، بيش از هرچيز نشان دهنده ضعف سينماي بيمار ايران است. در همه جاي دنيا، نمايش فيلم هاي سينمايي، براي شبكه هاي تلويزيوني عامل جذابيت و جلب مخاطب است. پس چگونه است كه تلويزيون ايران از اين قاعده مستثني است و به سينما، روي خوش نشان نمي دهد؟ دليل اين امر را شايد بتوان در آمار فروش پايين فيلم هاي سينمايي جست. استقبال مردم از سينما كاهش يافته و اين معضل هميشگي سينماي ايران، اين روزها تبديل به بحران شده است. تنها پر و بال دادن به اين سينماي مريض احوال مي تواند راهگشا باشد. اين وظيفه مسئولان دولتي است كه با حمايت از سينما و مخصوصا بازگذاشتن دست سينماگران در ارائه موضوعات جذاب و بكر و رفع محدوديت هاي غيرضروري، به رونق اقتصادي سينما كمك كنند و بگذارند سينما سرپا بايستد. سينماي ضعيف ايران بايد توان رقابت و مقابله با تلويزيون را پيدا كند. تنها در چنين شرايطي است كه بين سينما و تلويزيون، تعادل و تعاملي سالم و سازنده برقرار مي شود و هر كدام از آنها جايگاه درست خود را بدست مي آورند.

هیچ نظری موجود نیست: