"ریشه یابی درخت کهن" و "شب هزار و یکم"، دو اثر دیگر از استاد بهرام بیضایی. اولی پژوهش است و دومی نمایشنامه. هردو با موضوعی یکسان: هزار افسان.
نخست می پردازم به ریشه یابی درخت کهن:
1.پیشگفتار
بیضایی در پیشگفتار کتاب ضمن طرح داستان بنیادین هزار و یک شب و معرفی شهرزاد، دین آزاد و شهریار، چنین می گوید:"من می کوشم نشان بدهد که این شهرزاد و دین آزاد و شهریار، همان شهرناز و ارنواز و ضحاک اسطوره ی باستان هستند". در ادامه او به ذکر شواهد و دلایل و مقایسه نقل و ترجمه های موجود در این باره می پردازد. ضمن اینکه اصل و ریشه کتاب هزار و یک شب را نیز بررسی می کند و چنین می گوید:"داستان مادر (یا بنیادین) هزار و یک شب _ اگر بدفهمی های احتمالی گزارشگران قرن چهارم ه.ق. را ندیده بگیریم _ عینا همان داستان مادر کتاب نابود شده ی "هزار افسان" است که به نظر می رسد _اگرنه زودتر، نهایتا_ در قرن سوم هجری از پهلوی (یا فارسی) با نام "الف لیله" به عربی ترجمه شده بوده."
علاوه بر پیشگفتار، این کتاب دارای چهار فصل زیر است:
2.از اژدهای خشکسالی به پهلوان/خدای باروری
بیضایی در این فصل به این داستان همیشگی و کهن مادربزرگ ها اشاره می کند:" داستان اژدهای هراس آوری که به آبادی حمله می کند و چشمه ها را می بندد. پادشاه در چاره ی او در می ماند، و تا اژدها ویرانی و آزار کم کند، دختر پادشاه را به او می دهند (یا خود دختر خواهان رفتن می شود) که بنابر سنت قصه ها زیباترین دختر آبادی است (و گاهی حتی دختر زیبای وزیر را هم)، و سپس روزی یک جوان را می دهند تا ببلعد. سرانجام پهلوانی پیدا می شود. معمولا او سومی از سه برادر است. کوچکترین، و مورد رشک دو برادر بزرگتر. اژدها را می کشد و دختر پادشاه (و وزیر) را نجات می دهد و گاهی دو برادر بزرگتر خود را نیز. با مرگ اژدها طلسم وحشت می شکند و پهلوان در پاداش این دلاوری طی جشنی همگانی با دختر پادشاه (یا هر دو دختر) ازدواج می کند _و گاهی شاه جای خود را به او می دهد _ و برکت و آسایش به آبادی برمی گردد." بیضایی این داستان را با داستان ضحاک مقایسه می کند و نشانه های این داستان را در باورها ، جشن ها و آیین های باستانی ایرانیان پی می گیرد.
3.شهرناز و ارنواز
بیضایی در آغاز این فصل به این مساله اشاره می کند که "برعکس جم و ضحاک و فریدون که درباره ی آنها در متون باستانی انبوهی نوشته هست، درباره ی شهرناز و ارنواز دانش بسیار اندکی داریم. جهان حماسی فرصت کمی به زنان داده." با این حال، این فصل بلندترین فصل کتاب است (بیش از 40 صفحه). بیضایی در این فصل درباره شهرناز و ارنواز و ریشه نام های ایشان و پیوندشان با آناهیتا، ایزدبانوی باروری ، و کجایی حضورشان در اوستا و سایر کتاب های کهن می گوید.
4.همانندی ها و دگرگونی ها
در این فصل بیضایی به مقایسه منابع این داستان می پردازد و فصل را با جدولی آغاز می کند که اسامی شخصیت ها را در هر سه منبع در کنار هم آورده:
" اسطوره ی باستان ............. اژی دهاک . سنگهوک/ارنوک . تریتونه
شاهنامه........................... ضحاک . شهرناز/ارنواز . فریدون
هزارافسان(هزارویک شب).... شهریار خونریز . شهرزاد/دین آزاد . شهریار خردمند "
در این فصل همانندی ها و دگرگونی های این منابع در 30 عنوان بیان می شود. همچنین در آخر فصل در دو بخش مجزا دو همانندی ویژه را مورد بررسی قرار می دهد، یکی نقش مار در داستان ضحاک که در هزار افسان زنان جای آن را گرفته اند. دیگر تداوم شخصیت ها در آسمان و توجیه نجومی هر دو داستان. بدین گونه که ماه و ناهید با شهرناز و ارنواز، گاو با فریدون و اژدها بر ضحاک منطبق دانسته شده.
5.نگاره ها
در این فصل تصاویر اشیای کهن باستانی یافت شده از جمله کوزه و بشقاب و تندیس و غیره که با موضوع کتاب مرتبط اند به همراه توضیحات لازم آمده است.
کتاب در 135 صفحه و توسط ناشر همیشگی آثار استاد ، انتشارات روشنگران و مطالعات زنان، منتشر شده است. خواندنش را به دوست داران تاریخ ایران توصیه می کنم.
امیدوارم بتوانم در مطالب آینده به نمایشنامه شب هزار و یکم که آن هم بسیار خواندنی است بپردازم. اگر کتاب ریشه یابی درخت کهن را به دوست داران تاریخ ایران توصیه کردم، شب هزار و یکم را به کسانی توصیه می کنم که می خواهند به ایرانی بودن خویش ببالند. خواندن شب هزار و یکم هم حظ خواندن یک نمایشنامه و متن بی نظیر و دلنشین پارسی است، هم آدم را اندوهگین می کند از دانستن جفایی که بر این سرزمین و مردم و فرهنگش رفته و می رود.
پ.ن. مطالب داخل گیومه از متن کتاب برداشته شده.
نخست می پردازم به ریشه یابی درخت کهن:
1.پیشگفتار
بیضایی در پیشگفتار کتاب ضمن طرح داستان بنیادین هزار و یک شب و معرفی شهرزاد، دین آزاد و شهریار، چنین می گوید:"من می کوشم نشان بدهد که این شهرزاد و دین آزاد و شهریار، همان شهرناز و ارنواز و ضحاک اسطوره ی باستان هستند". در ادامه او به ذکر شواهد و دلایل و مقایسه نقل و ترجمه های موجود در این باره می پردازد. ضمن اینکه اصل و ریشه کتاب هزار و یک شب را نیز بررسی می کند و چنین می گوید:"داستان مادر (یا بنیادین) هزار و یک شب _ اگر بدفهمی های احتمالی گزارشگران قرن چهارم ه.ق. را ندیده بگیریم _ عینا همان داستان مادر کتاب نابود شده ی "هزار افسان" است که به نظر می رسد _اگرنه زودتر، نهایتا_ در قرن سوم هجری از پهلوی (یا فارسی) با نام "الف لیله" به عربی ترجمه شده بوده."
علاوه بر پیشگفتار، این کتاب دارای چهار فصل زیر است:
2.از اژدهای خشکسالی به پهلوان/خدای باروری
بیضایی در این فصل به این داستان همیشگی و کهن مادربزرگ ها اشاره می کند:" داستان اژدهای هراس آوری که به آبادی حمله می کند و چشمه ها را می بندد. پادشاه در چاره ی او در می ماند، و تا اژدها ویرانی و آزار کم کند، دختر پادشاه را به او می دهند (یا خود دختر خواهان رفتن می شود) که بنابر سنت قصه ها زیباترین دختر آبادی است (و گاهی حتی دختر زیبای وزیر را هم)، و سپس روزی یک جوان را می دهند تا ببلعد. سرانجام پهلوانی پیدا می شود. معمولا او سومی از سه برادر است. کوچکترین، و مورد رشک دو برادر بزرگتر. اژدها را می کشد و دختر پادشاه (و وزیر) را نجات می دهد و گاهی دو برادر بزرگتر خود را نیز. با مرگ اژدها طلسم وحشت می شکند و پهلوان در پاداش این دلاوری طی جشنی همگانی با دختر پادشاه (یا هر دو دختر) ازدواج می کند _و گاهی شاه جای خود را به او می دهد _ و برکت و آسایش به آبادی برمی گردد." بیضایی این داستان را با داستان ضحاک مقایسه می کند و نشانه های این داستان را در باورها ، جشن ها و آیین های باستانی ایرانیان پی می گیرد.
3.شهرناز و ارنواز
بیضایی در آغاز این فصل به این مساله اشاره می کند که "برعکس جم و ضحاک و فریدون که درباره ی آنها در متون باستانی انبوهی نوشته هست، درباره ی شهرناز و ارنواز دانش بسیار اندکی داریم. جهان حماسی فرصت کمی به زنان داده." با این حال، این فصل بلندترین فصل کتاب است (بیش از 40 صفحه). بیضایی در این فصل درباره شهرناز و ارنواز و ریشه نام های ایشان و پیوندشان با آناهیتا، ایزدبانوی باروری ، و کجایی حضورشان در اوستا و سایر کتاب های کهن می گوید.
4.همانندی ها و دگرگونی ها
در این فصل بیضایی به مقایسه منابع این داستان می پردازد و فصل را با جدولی آغاز می کند که اسامی شخصیت ها را در هر سه منبع در کنار هم آورده:
" اسطوره ی باستان ............. اژی دهاک . سنگهوک/ارنوک . تریتونه
شاهنامه........................... ضحاک . شهرناز/ارنواز . فریدون
هزارافسان(هزارویک شب).... شهریار خونریز . شهرزاد/دین آزاد . شهریار خردمند "
در این فصل همانندی ها و دگرگونی های این منابع در 30 عنوان بیان می شود. همچنین در آخر فصل در دو بخش مجزا دو همانندی ویژه را مورد بررسی قرار می دهد، یکی نقش مار در داستان ضحاک که در هزار افسان زنان جای آن را گرفته اند. دیگر تداوم شخصیت ها در آسمان و توجیه نجومی هر دو داستان. بدین گونه که ماه و ناهید با شهرناز و ارنواز، گاو با فریدون و اژدها بر ضحاک منطبق دانسته شده.
5.نگاره ها
در این فصل تصاویر اشیای کهن باستانی یافت شده از جمله کوزه و بشقاب و تندیس و غیره که با موضوع کتاب مرتبط اند به همراه توضیحات لازم آمده است.
کتاب در 135 صفحه و توسط ناشر همیشگی آثار استاد ، انتشارات روشنگران و مطالعات زنان، منتشر شده است. خواندنش را به دوست داران تاریخ ایران توصیه می کنم.
امیدوارم بتوانم در مطالب آینده به نمایشنامه شب هزار و یکم که آن هم بسیار خواندنی است بپردازم. اگر کتاب ریشه یابی درخت کهن را به دوست داران تاریخ ایران توصیه کردم، شب هزار و یکم را به کسانی توصیه می کنم که می خواهند به ایرانی بودن خویش ببالند. خواندن شب هزار و یکم هم حظ خواندن یک نمایشنامه و متن بی نظیر و دلنشین پارسی است، هم آدم را اندوهگین می کند از دانستن جفایی که بر این سرزمین و مردم و فرهنگش رفته و می رود.
پ.ن. مطالب داخل گیومه از متن کتاب برداشته شده.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر