۱۳۸۸ مرداد ۲۷, سه‌شنبه

ولی عصر از پارک وی، ورود ممنوع!

گاهی کارهایی توسط شهرداری تهران انجام می‌شود که آدم می‌ماند واقعا چه بگوید. از جمله عوض کردن شماره پلاک خانه‌ها که چندی پیش اتفاق افتاد و اسباب دردسر خلایق شد و هنوز هم هست. بسیاری از خانه‌ها آدرس‌هایشان در اختیار مؤسسات و جاهایی است که با ایشان مکاتبه یا تماس دارند مثلا آبونه مجله یا روزنامه ای هستند یا نامه‌های اداری و بعضا بسیار مهمی به آدرسشان ارسال می‌شود که این تغییر پلاک مشکلات اساسی برایشان ایجاد کرده است. نتیجه این که همه مجبور شده‌اند در کنار پلاک‌های جدید و تازه نصب شده شهرداری، روی یک تکه کاغذ شماره پلاک قدیم خود را نیز بنویسند. از سوی دیگر به هر کس که می‌خواهی آدرس بدهی مجبوری هم پلاک قدیم را بگویی و هم پلاک جدید را که طرف برای پیدا کردن آدرس دچار مشکل نشود. خلاصه این تغییر آدرس شده است غوز بالا غوز.

حالا این قضیه یک طرفه کردن خیابان ولی عصر از عباس آباد تا پارک وی، که انگار از امروز اجرا شده، هم از آن کار‌ها است. نمی‌دانم واقعا این حرکت ایتکاری! با چه دلیل و توجیهی انجام شده است و تصمیم گیرندگان آن آیا به عواقبش فکر کرده اند یا خیر.

اولین سوالی که پیش می‌آید این است که خب حالا که ولی عصر از بالا به پایین بسته است مسیر جایگزین کجاست؟ اولین و منطقی ترین گزینه ای که به ذهن می‌رسد احتمالا خیابان آفریقا یا همان جردن است. اما جردن را که می‌دانید با آن ترافیک‌های معروفش، همین حالایش آدم نمی‌تواند ازش گذر کند. چه برسد به اینکه یکباره سیل اتومبیل‌های رانده شده از ولی عصر نیز به آن وارد شوند. می‌شود حدس زد که چه واویلایی می‌شود.

مسیر جایگزین پایین تر از ونک هم احتمالا یا خالد اسلامبولی است یا از آن طرف، کردستان و یوسف آباد که آنها هم کمابیش همین حالا کم ترافیک ندارند. ضمن اینکه دسترسی به آنها هم چندان ساده نیست.

نکته جالب اینکه در اعلامیه‌های منتشر شده، برای دسترسی به ونک مسیر جایگزینی که پیشنهاد شده از طریق چمران و یادگار امام است. این دیگر مصداق همان لقمه را دور سر چرخاندن است. خنده دار است اینکه اگر آدمی بخواهد از پارک وی به ونک برسد، برود یادگار امام و از آنجا دور بزند.

سوال دوم اینکه اگر یک نفر محل کارش مثلا اواسط خیابان ولی عصر باشد و از ابتدا و انتهای مسیرهای جایگزین دور باشد تکلیفش چیست؟ احتمالا باید یک دور شمسی قمری بزند تا این مسیر مستقیم را طی کند. تازه اگر مثل من اتومبیل شخصی نداشته باشد و مجبور باشد با تاکسی این مسیر را طی کند که دیگر کارش زار است. از وقت و زمانی که برای رسیدن به مقصد تلف می‌شود اگر بگذریم، پول تاکسی اش هم چند برابر خواهد شد. احتمالا کرایه ای که در این مسیر پیش از این مثلا 250 تومان بوده از این پس هفتصد هشتصد تومان تمام می‌شود.

اصلا اینکار خودش ترافیک درست می‌کند و باعث افزایش رفت و آمدهای بی مورد شهری می‌شود. اینکه آدم مجبور باشد مثلا برای دسترسی به مقصدی که یک کیلومتر دورتر است، 10 کیلومتر براند نتیجه اش چیست جز ترافیک و مصرف بنزین و تولید آلودگی بیشتر؟

این مدیریت شهری به روش سعی و خطا هم در تهران تمامی ندارد. دست و پنجه نرم کردن با تصمیمات شتابزده و بدون برنامه ریزی و امکان سنجی کافی دیگر جزئی لاینفک از زندگي در تهران شده و همه دارند کم کم به آن عادت می‌کنند. این هم از عجایب روزگار است که هر کار خارق العاده‌ای، برای ما عادی شده است. هر از گاهی می‌بینیم که برای رفع یک مشکل، کاری صورت می‌گیرد که خودش تولید چندین مشکل دیگر می‌کند. چرا وقتی تصمیمی گرفته می‌شود اینقدر جزئی به مساله نگاه می‌شود و به اصطلاح عواقبش بررسی نمی‌شود؟ خب فرض کنید اینطوری ترافیک ولی عصر کم شد ، که کم هم می‌شود. با مشکل ترافیکی که در تمام خیابانهای دور و برش درست شده چه می‌کنید؟ این یک جور پاک کردن صورت مساله نیست؟ اگر رفت و آمد از خیابانی ممنوع شود خب معلوم است که دیگر در آن خیابان ترافیک نخواهد شد. اما مگر مشکل تهران همین یکی دو خیابان است؟ این کل تهران است که از زیادی ماشین در حال انفجار است. با بقیه جاها چه می‌کنید؟ برای بار ترافیکی که در اثر این تصمیم به خیابانهای دیگر سرازیر می‌شود چه فکری کرده‌اید؟ احتمالا بعد از مدتی یکی یکی شروع می‌کنید به ممنوع کردن تردد و یک طرفه کردن بقیه خیابانها. دیری نمی‌گذرد که با این سیاست تنها جایی که می‌شود در آن سوار ماشین شد، پارکینگ خانه‌ها است.

۳ نظر:

علی گفت...

سخت نگیر، کل سیستم ما بر مبنی سعی و خطا است.
همین شهرداری مگر چند وقت پیش یک خط از بزرگراه چمران را نگرفت و هزینه بسیار برای آن نکرد که خط اختصاصی اتوبوس است و ... پس از یک هفته شاید کمتر شاید بیشتر جمعش کرد.
این قضیه هم همان است.قضایای دیگر هم ایضا...
همین!

سجاد گفت...

پاک کردن صورت مسئله... باهات موافقم گلابی.

سجاد گفت...

سلام. فکر کنم این مدت خیلی سرت شلوغ پلوغ باشه که چیزی نمینویسی. خوب باشی