خرید کردن از آن کارها است که شخصا هیچ علاقهای بهاش ندارم. مگر کتاب خریدن که یک تفریح اساسی است. کتاب علاوه بر خواندنش، خریدنش هم لذت دارد. اینکه بروید توی کتابفروشی و میان قفسهها چرخ بزنید. گاهی دست ببرید و کتابی را بردارید، ورق بزنید و بعضی جاهایش را بخوانید. اینکه یک دفعه چشمتان بخورد به کتابی که دنبالش بودهاید و فراموش کرده بودید یا پیدایش نمیکردید، یا کشف کتاب تازهای از نویسنده مورد علاقهتان، همهاش لذت دارد. البته خود کتابفروشی باید این امکان و فضا را در اختیارتان بگذارد.
تا قبل از ساخته شدن شهر کتاب ها یادم است اغلب کتاب فروشیها تنها فضای کوچکی بودند شبیه یک مغازه معمولی که چهار دیوارشان از کف تا سقف قفسه بندی شده و پر از کتاب بود. با این حال با توجه به کوچکی فضا معمولا خیلی سریع میشد کتابها را از دید گذراند و معمولا هم آدم تا توی ویترین کتابفروشی چیزی نظرش را جلب نمیکرد داخل کتابفروشی نمیشد. اما شهر کتابها از این نظر یک جهش بودند و با فضاهای نسبتا وسیعتر این امکان را در اختیار میگذاشتند تا آدم آزادانهتر میان قفسهها چرخ بزند و تعداد و انواع بیشتری کتاب در دسترسش قرار گیرند. در شهر کتاب نقش ویترین کمرنگتر شد و خریداران و خوانندگان کتاب حتی برای آشنایی با تازههای کتاب، به داخل کتابفروشی دعوت شدند.
فروشگاه های شهر کتاب بعضیهایشان از بقیه بهتراند. البته من همه را ندیدهام. شاید به حدود ده شهر کتاب در تهران سرزده باشم و شهرستانها را هم که اصلا. با این حال حدس میزنم که شهر کتابهای خوب را کم و بیش دیدهام. از میان آنها دو شهرکتاب به نظرم از بقیه بهتر است: شهر کتاب نیاوران (منظورم آن است که در تقاطع کامرانیه قرار دارد) و شهرکتاب آرین در خیابان میرداماد. تا مدتها شهرکتاب نیاوران انتخاب اولم بود برای کتاب خریدن. آنجا احساس میکردم همه بازارکتاب در دستم است و هرچه میخواهم آنجا پیدا خواهم کرد. جایی با قفسههای دراز و پر از کتاب که میشد میانشان جولان داد. اما بعد از بازسازی سال گذشته شهرکتاب آرین چند باری که به آنجا سرزدم ،به ویژه تازگیها، احساس کردم که در آرین راحتترم.
در نگاه اول شاید به نظر برسد که کتابهای شهر کتاب آرین کمتراند. شاید واقعا اینطور باشد. نمیدانم. اما به نظرم خرید کتاب و چشم دوانی میان کتابها در آرین راحتتر است. به نظرم در نیاوران این کتابها هستند که شما را احاطه کردهاند، با آن راهروهای باریک و قفسههای بلند و انبوه کتاب. اما در آرین این شما هستید که بر کتابها تسلط دارید. در شهرکتاب آرین فضا انگار بازتر و آدم تویش راحتتر است. کتابها در دسترستر و یافتنشان آسانتر است. آرین کلا نظم بهتری دارد. کتابهایش همه مرتب و حتی تراز هستند. اما در شهرکتاب نیاوران حتی اگر با نحوه چیدمان و تقسیمبندیها آشنا باشید باز هم گاهی در پیداکردن یک کتاب بدون پرسش از مسئول آنجا مشکل خواهید داشت. مخصوصا کتابهای کم برگ، کنار هم اصلا قابل تفکیک نیستند.
برخورد کارکنان این دو شهر کتاب تفاوت چندانی با هم ندارد. برخوردشان معمولا مودبانه است اما نه خیلی دوستانه. تازگیها اما در شهرکتاب نیاوران دیدهام که کار کارکنان آنجا با مراجعین تداخل پیدا میکند. مثلا وقتی که جلوی یک قفسه ایستادهاید و مشغول تماشا هستید، یکی از کارکنان همانجا نشسته یا ایستاده مشغول صورتبرداری یا چیدن کتاب میشود. طوری که عملا مجبور میشوید کنار بروید و به قول معروف مانع کسب و کار آنها نشوید! شاید اینکه این مساله اینقدر نمود دارد به دلیل تنگی راهروها است و اینکه بیش از یک نفر، لای قفسهها جایش نمیشود. با این حال به نظرم باید اینگونه کارها در ساعات کم مشتری انجام شود و در حضور مشتری، کارکنان نقش راهنما و پاسخگو را ایفا کنند.
همانطور که گفتم با اینکه تازگی ها در شهر کتاب آرین راحتترم با این حال هنوز مجبورم به جاهای دیگر هم سر بزنم. چون در مورد کتابفروشیها قاعده همه چیز را همگان دارند (بجای دانند) صادق است. بارها پیش آمده کتابی را که دنبالش بودهام فقط شهرکتاب نیاوران داشته. خیلی اوقات هم آدم مجبور است برای تهیه یک کتاب به سراغ کتابفروشیهای انقلاب یا حتی خود انتشارات برود. به هرحال برای خرید کتاب نمیشود فقط به یکی از این جاها وابسته بود. اما برای همینطوری سرزدن به کتابفروشی و گشت و گذار میان کتابها، انتخاب امروز من شهر کتاب آرین است. تا فردا چه پیش آید.
تا قبل از ساخته شدن شهر کتاب ها یادم است اغلب کتاب فروشیها تنها فضای کوچکی بودند شبیه یک مغازه معمولی که چهار دیوارشان از کف تا سقف قفسه بندی شده و پر از کتاب بود. با این حال با توجه به کوچکی فضا معمولا خیلی سریع میشد کتابها را از دید گذراند و معمولا هم آدم تا توی ویترین کتابفروشی چیزی نظرش را جلب نمیکرد داخل کتابفروشی نمیشد. اما شهر کتابها از این نظر یک جهش بودند و با فضاهای نسبتا وسیعتر این امکان را در اختیار میگذاشتند تا آدم آزادانهتر میان قفسهها چرخ بزند و تعداد و انواع بیشتری کتاب در دسترسش قرار گیرند. در شهر کتاب نقش ویترین کمرنگتر شد و خریداران و خوانندگان کتاب حتی برای آشنایی با تازههای کتاب، به داخل کتابفروشی دعوت شدند.
فروشگاه های شهر کتاب بعضیهایشان از بقیه بهتراند. البته من همه را ندیدهام. شاید به حدود ده شهر کتاب در تهران سرزده باشم و شهرستانها را هم که اصلا. با این حال حدس میزنم که شهر کتابهای خوب را کم و بیش دیدهام. از میان آنها دو شهرکتاب به نظرم از بقیه بهتر است: شهر کتاب نیاوران (منظورم آن است که در تقاطع کامرانیه قرار دارد) و شهرکتاب آرین در خیابان میرداماد. تا مدتها شهرکتاب نیاوران انتخاب اولم بود برای کتاب خریدن. آنجا احساس میکردم همه بازارکتاب در دستم است و هرچه میخواهم آنجا پیدا خواهم کرد. جایی با قفسههای دراز و پر از کتاب که میشد میانشان جولان داد. اما بعد از بازسازی سال گذشته شهرکتاب آرین چند باری که به آنجا سرزدم ،به ویژه تازگیها، احساس کردم که در آرین راحتترم.
در نگاه اول شاید به نظر برسد که کتابهای شهر کتاب آرین کمتراند. شاید واقعا اینطور باشد. نمیدانم. اما به نظرم خرید کتاب و چشم دوانی میان کتابها در آرین راحتتر است. به نظرم در نیاوران این کتابها هستند که شما را احاطه کردهاند، با آن راهروهای باریک و قفسههای بلند و انبوه کتاب. اما در آرین این شما هستید که بر کتابها تسلط دارید. در شهرکتاب آرین فضا انگار بازتر و آدم تویش راحتتر است. کتابها در دسترستر و یافتنشان آسانتر است. آرین کلا نظم بهتری دارد. کتابهایش همه مرتب و حتی تراز هستند. اما در شهرکتاب نیاوران حتی اگر با نحوه چیدمان و تقسیمبندیها آشنا باشید باز هم گاهی در پیداکردن یک کتاب بدون پرسش از مسئول آنجا مشکل خواهید داشت. مخصوصا کتابهای کم برگ، کنار هم اصلا قابل تفکیک نیستند.
برخورد کارکنان این دو شهر کتاب تفاوت چندانی با هم ندارد. برخوردشان معمولا مودبانه است اما نه خیلی دوستانه. تازگیها اما در شهرکتاب نیاوران دیدهام که کار کارکنان آنجا با مراجعین تداخل پیدا میکند. مثلا وقتی که جلوی یک قفسه ایستادهاید و مشغول تماشا هستید، یکی از کارکنان همانجا نشسته یا ایستاده مشغول صورتبرداری یا چیدن کتاب میشود. طوری که عملا مجبور میشوید کنار بروید و به قول معروف مانع کسب و کار آنها نشوید! شاید اینکه این مساله اینقدر نمود دارد به دلیل تنگی راهروها است و اینکه بیش از یک نفر، لای قفسهها جایش نمیشود. با این حال به نظرم باید اینگونه کارها در ساعات کم مشتری انجام شود و در حضور مشتری، کارکنان نقش راهنما و پاسخگو را ایفا کنند.
همانطور که گفتم با اینکه تازگی ها در شهر کتاب آرین راحتترم با این حال هنوز مجبورم به جاهای دیگر هم سر بزنم. چون در مورد کتابفروشیها قاعده همه چیز را همگان دارند (بجای دانند) صادق است. بارها پیش آمده کتابی را که دنبالش بودهام فقط شهرکتاب نیاوران داشته. خیلی اوقات هم آدم مجبور است برای تهیه یک کتاب به سراغ کتابفروشیهای انقلاب یا حتی خود انتشارات برود. به هرحال برای خرید کتاب نمیشود فقط به یکی از این جاها وابسته بود. اما برای همینطوری سرزدن به کتابفروشی و گشت و گذار میان کتابها، انتخاب امروز من شهر کتاب آرین است. تا فردا چه پیش آید.
۴ نظر:
شهر کتابها از چه سالی راه افتادن؟
اونطور که در سایت شهر کتاب به آدرس http://www.bookcity.org آمده، اولین شهرکتاب در اسفند 1374 آغاز به کار کرد.
البته شهر کتاب مرکزی یا شهر کتاب زرتشت هم جای فوق العاده دوست داشتنی بود که یکی دو سال پیش تعطیل شد و حالا به خیابان بخارست منتقل شده
یه سر به کتاب شمس واقع در خ شریعتی بالاتر از پل رومی خ موسیوند نبش خداداد بزن اونجا هم جالبه...
ارسال یک نظر