۱۳۹۰ خرداد ۱۷, سه‌شنبه

جُرم 1، 2، 3

1- معمولا وقتی دارم یک فیلم هالیوودی را به زبان اصلی می‌بینم، با انگلیسی دست و پا شکسته‌ام از هر ده تا کلمه دو سه تایش را بیشتر نمی‌فهمم. واسه اینکه یک چیزی از ماجراها دستگیرم بشود مجبورم به همین دو سه تا کلمه تکیه کنم و آنها را کنار هم بگذارم تا بفهمم که قضیه چیست. موقع دیدن جرم مسعود کیمیایی چنین حسی داشتم. انگار که دارم یک فیلم زبان اصلی نگاه می‌کنم. با اینکه کلمه‌ها همه فارسی هستند و چندان قلمبه سلمبه هم نیستند، با این حال خیلی وقت‌ها نمی‌فهمیدم دارند چه می‌گویند و منظورشان چیست. نمی‌دانم چه اصراری است که آدمهای کیمیایی اینطور حرف بزنند. دیالوگهایی که نه می‌شود فهمید و نه اصلا در دهان بازیگر می‌چرخد. از همه بیشتر پولاد کیمیایی که اصلا بازیگر این جور دیالوگ نیست. البته من نسخه دوبله نشده فیلم را دیدم. شاید کارگردان به همین دلیل خواسته فیلم را دوبله هم بکند تا ضعف‌های صدای بازیگران را بپوشاند. با این حال بهتر بود تکلیف تماشاگر را روشن می‌کرد که بالاحره نسخه دوبله را ببیند یا نسخه صدای صحنه را. هرچند در نسخه دوبله هم دیالوگ که همان دیالوگ است. این را که دیگر کاریش نمی‌شود کرد. شخصا ترجیح می‌دادم فیلم را کلا بدون باند دیالوگ و صدا و مثلا با یک زیرنویس روان و ساده می‌دیدم.

2- جرم اما تصاویر خوبی دارد. کیمیایی این بار از خود حوصله نشان داده و قدرت کارگردانی خود را به رخ کشیده است. ریتم فیلم عالی است و شخصیت‌ها فوق‌العاده. هرچند بعضی جاها منطق داستانی لنگ می‌زند و غیرواقعی به نظر می‌رسد. پایان بندی فیلم و آن سکانس اتوبوس و هتل هم نچسب است. با این حال مسیر داستان و انگیزه شخصیت پولاد، بسیار تاثیرگذار از کار درآمده.

3- جرم از چند فیلم اخیر کیمیایی به وضوح بهتر است. اما نه آنقدر که بهترین فیلم جشنواره باشد. با این حجم دیالوگهای عجیب و غریب دیدنش برای تماشاگر گاهی حوصله سربر و حتی اعصاب خردکن است. با این حال شخصا از تصاویر و خط داستانی آن لذت بردم. هرچند دیدنش را به کسی توصیه نمی‌کنم. مگر اینکه طرف، عاشق کیمیایی و فضا و دیالوگ‌های کیمیایی‌وار باشد. به هرحال اگر بعنوان یک تماشاگر عادی به دیدن جرم می‌روید، برای اینکه بتوانید لذت ببرید و برای اینکه دیالوگها روی اعصابتان نروند بهتر است یک جاهایی گوش خود را بگیرید یا خودتان را به نشنیدن بزنید.

هیچ نظری موجود نیست: