۱۳۹۰ خرداد ۲۵, چهارشنبه

کامنت گذاشتن، قدغن!

چندی پیش دوست عزیزی email زد که چرا برای بخش نظرات وبلاگ که فیلتر شده کاری نمی‌کنم. با خودم فکر کردم چه کار می‌توانم بکنم؟ تنها کاری که می‌شود کرد این است که کلا قید بلاگر را بزنم و بار و بندیل وبلاگ را بزنم زیر بغل و همه چیزش را بردارم و توی یک Host اختصاصی بریزم. در اینصورت اما باید از همه امکانات بلاگر چشم بپوشم و بدتر از آن دردسر نگهداری وبلاگ هم می‌افتد گردنم. کاری که اگر حوصله‌اش را هم داشته باشم، وقتش را ندارم. پس چاره‌ای نمی‌ماند جز اینکه فعلا فقط صبر کنم، صبر. شاید دری به تخته‌ای خورد. شاید فیلترچی محترم بالاخره خسته شد. یا خواست جایی، مثلا دست به آبی، برود و واسه یک لحظه هم که شده دست پت و پهنش را از روی دکمه برداشت و بعد یادش رفت دوباره بگذارد یا شاید یک ذره شُل تَرش کرد. چه می‌دانم... به هر حال باید امید داشت. ما بیچاره‌ها مگر دیگر چه داریم غیر از امید؟ پس ضمن عذرخواهی از آن دوست عزیز و همه دوستانی که خواستند کامنت بگذارند و نتوانستند، عرض می‌کنم که حالا فعلا صبر می‌کنم. خدا را چه دیده‌اید؟ شاید همینجوری الکی الکی رکورد ایوب را هم شکستم.

هیچ نظری موجود نیست: