هر سال دم عید، چیزی راه گلویم را خفت میکند. یک پرسش عمیق فلسفی که هر چه به لحظه سال تحویل نزدیک میشویم جدیتر و عمیقتر میشود. انتخابی حساس، یک دوراهی نفس گیر. با خودم خلوت میکنم. در هر فرصتی که دست میدهد. روز و شب، فکر میکنم، فکر میکنم. همهاش نگرانم که کاری که میکنم درست است یا نه. بی شک یک ظلم آشکار است، اما چه میشود کرد؟ میشود از خیرش گذشت؟ میشود به آیین پدران پشت کرد؟ میشود رو در روی میلیونها آدم ایستاد؟ میشود خلاف جریان آب شنا کرد؟ میشود ماهی قرمز نخرید؟
اصلا اگر ماهی قرمز سر سفره نگذاریم ، مگر سال تحویل میشود؟ چه تضمین که بدون ماهی قرمز، گند زده نشود به سال پیش رو و خوبیها مثل ماهی از میان دستانمان سُر نخورند؟ یعنی واقعا سیب سرخ یا انار کار ماهی قرمز را میکند؟ اصلا مگر سیب و انار خوب هم این روزها پیدا میشود. سیبها که همه لکزده و پوک و بیمزهاند و انارها همه رویشان سوخته و داخلشان گندیده. اینها اگر بدردخور بودند، اول به داد خود میرسیدند.
اما جداً دلم به حال ماهیهای بیچاره میسوزد. عذاب وجدان دارم. شاید واقعا امسال از خیر خریدشان گذشتم و راه جایگزینی در پیش گرفتم. شاید به ناچار از همان سیبهای بیمزه یا انارهای سوخته استفاده کردم. اصلا هردو را با هم میریزم توی ظرف آب که تاثیرش بیشتر شود. یک عدد سیب و یک دانه انار. تربچه هم بد نیست. حسابی قرمز است و ریزه میزه. پس چند تا تربچه نقلی هم میریزم. فقط بدی همهشان این است که روی آب شناور میمانند. کمی لوبیا قرمز مشکل گشا است. سرخ است و به اندازه کافی سنگین. گمانم زیر آب میرود. آنقدر لوبیا قرمز میریزم که کف ظرف را یکپارچه بپوشاند. این هم اما شاید دردسر ساز باشد. ممکن است به دلیل حضور لوبیا قرمز سر سفره هفت سین تمام سال آینده را با نفخ معده دست به گریبان باشم. برای رفع این مشکل هم میتوانم کمی روغن زیتون اضافه کنم. اصلا به جای آب کلا روغن زیتون میریزم. برای کلسترول هم خوب است. سال 91 دیگر نگران کلسترول و اسیداوریک و چربی خون نخواهم بود. آخرش کمی هم سس کچاپ رویش میزنم. نه ، این یکی را دیگر شوخی کردم. تا همین جایش برای امسال بس است. سال دیگر اگر عمری بود مینویسم که سال 91 چطور گذشت و این معجون چند گیاه که به جای ماهی سر سفره عید امسالم گذاشتم چه تاثیری بر این سال گذاشت.
با وجود این راه حل ابداعی، اما هنوز ته دلم تردید دارم. میخواهید برای اطمینان یک ماهی قرمز هم بیاندازم توی این مخلوط. ماهی قرمز که با روغن زیتون مشکلی ندارد؟ دارد؟
اصلا اگر ماهی قرمز سر سفره نگذاریم ، مگر سال تحویل میشود؟ چه تضمین که بدون ماهی قرمز، گند زده نشود به سال پیش رو و خوبیها مثل ماهی از میان دستانمان سُر نخورند؟ یعنی واقعا سیب سرخ یا انار کار ماهی قرمز را میکند؟ اصلا مگر سیب و انار خوب هم این روزها پیدا میشود. سیبها که همه لکزده و پوک و بیمزهاند و انارها همه رویشان سوخته و داخلشان گندیده. اینها اگر بدردخور بودند، اول به داد خود میرسیدند.
اما جداً دلم به حال ماهیهای بیچاره میسوزد. عذاب وجدان دارم. شاید واقعا امسال از خیر خریدشان گذشتم و راه جایگزینی در پیش گرفتم. شاید به ناچار از همان سیبهای بیمزه یا انارهای سوخته استفاده کردم. اصلا هردو را با هم میریزم توی ظرف آب که تاثیرش بیشتر شود. یک عدد سیب و یک دانه انار. تربچه هم بد نیست. حسابی قرمز است و ریزه میزه. پس چند تا تربچه نقلی هم میریزم. فقط بدی همهشان این است که روی آب شناور میمانند. کمی لوبیا قرمز مشکل گشا است. سرخ است و به اندازه کافی سنگین. گمانم زیر آب میرود. آنقدر لوبیا قرمز میریزم که کف ظرف را یکپارچه بپوشاند. این هم اما شاید دردسر ساز باشد. ممکن است به دلیل حضور لوبیا قرمز سر سفره هفت سین تمام سال آینده را با نفخ معده دست به گریبان باشم. برای رفع این مشکل هم میتوانم کمی روغن زیتون اضافه کنم. اصلا به جای آب کلا روغن زیتون میریزم. برای کلسترول هم خوب است. سال 91 دیگر نگران کلسترول و اسیداوریک و چربی خون نخواهم بود. آخرش کمی هم سس کچاپ رویش میزنم. نه ، این یکی را دیگر شوخی کردم. تا همین جایش برای امسال بس است. سال دیگر اگر عمری بود مینویسم که سال 91 چطور گذشت و این معجون چند گیاه که به جای ماهی سر سفره عید امسالم گذاشتم چه تاثیری بر این سال گذاشت.
با وجود این راه حل ابداعی، اما هنوز ته دلم تردید دارم. میخواهید برای اطمینان یک ماهی قرمز هم بیاندازم توی این مخلوط. ماهی قرمز که با روغن زیتون مشکلی ندارد؟ دارد؟
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر