شرکت، داخلی، روز
من و تو پشت میزهایمان نشستهایم و در سکوت هر یک به کار خود مشغولایم که او وارد میشود.
او: سلام آقایان، خسته نباشد. بگویید ببینم نظرتان درمورد مشکل جاری چیست؟
من: به نظر من باید "اینطور" کرد
او: عجب، که اینطور!
تو: به نظر من "اینطور" خوب نیست. "آنطور" کنیم بهتر است.
او: که گفتید "آنطور"، بله؟
من: خیر دوست عزیز، آن طور هم مشکل حل نمیشود. نه "اینطور" ، نه "آنطور"، "طور دیگر" از همه بهتر است.
تو: موافقم. بله، "طور دیگر" خوب است
او: پس "طور دیگر"؟ آفرین، آفرین
اتاق رییس، داخلی، دم غروب
من و تو در را باز می کنیم و وارد می شویم. رییس پشت میزش نشسته و آقای او هم گوشه اتاق سر خود را میان مشتی کاغذ فرو برده است.
رییس: آقایان می خواستم در مورد مشکل جاری صحبت کنم. جناب آقای او پیشنهاد بسیار خوبی مطرح کردهاند. بنا به نظر ایشان نه "اینطور"، نه "آنطور". باید "طور دیگر" عمل کنیم.
من و تو (همزمان با یکدیگر) : آقای او این پیشنهاد را مطرح کرده؟
رییس: بله، شما را صدا کردم که بهتان بگویم بروید و "طور دیگر" عمل کنید. سوالی هم اگر داشتید از ایشان بپرسید. حالا بفرمایید سر کارتان. آقای او، شما هم سر راه بروید حسابداری و پاداش تپل خود را بخاطر این پیشنهاد هوشمندانه دریافت نمایید.
من و تو گیج و بهت زده،مثل کسی که مشت سنگینی بر فرق سرش اصابت کرده است، با چشمهای گرد و دهان باز اتاق را ترک میکنیم و او زیرچشمی با لبخند محوی که روی لبانش نشسته بدرقهمان میکند.
۸ نظر:
این قانون اول مهندسی در ایرانه
"خفه"
من عاشق این "او" ها هستم!
معمولا بعد از همه ماجرا جوری نگاهت می کنند و رفتار می کنند که انگار هیچ اتفاقی نیافتاده! طبیعی طبیعی! خوب "طور دیگر" بدیهی بوده و خودشان هم به این نتیجه رسیده بودند و فقط می خواستند شما را آزمایش کنند.
شاید 4040e راست می گوید باید زبان به کام گرفت! این قانون اول مهندسی است!
همین!
به نظرم آدم چاره ای ندارد جز اینکه دم نزند. اینجور وقتها اگر آدم صدایش هم در بیاید و حتی اگر هم بتواند حرفش را به کرسی بنشاند، باز هم دور و بری ها یک جوری برخورد می کنند که حالا چی شده مگه!! آدم خودش پشیمون می شه...
هعععععععی
شانس آوردیم اینجوری تموم نشد:
قبل از ترک اتاق، آقای رئیس گفت: راستی، بهتر است در جریان امر باشید که چنانچه طی سه ماه آینده «طور دیگر» عمل نشود با کارکنان برخورد جدی خواهد شد، از کسر حقوق گرفته تا تعلیق همکاری. به هر حال سعی کنید هرچه سریعتر «طور دیگر» عمل کنید. آقای او، شما هم بر اجرای «طور دیگر» نظارت کامل داشته باشید...
من :|
تو :|
طور دیگر :\
سبیل رئیس :$
این فیلمنامه بر اساس داستان واقعیه؟
اشکان عزیز، اینطور که از شواهد امر و کامنت های دوستان به نظر می رسد نه فقط داستان واقعی که انگار اپیدمی است
درست میگی شما متاسفانه!
حتی همون مدیر هم همین وضعیت رو داره احتمالا...
پ.ن: این کپچای این زیر منو دیوانه کرده!
این کپچا دسته گل بلاگره ... واسه رفاه حال دوستان غیر فعالش کردم
ارسال یک نظر