این چند روز تعطیلی حس و حال زمانی را داشتم که جشنواره رو بودم و از کله سحر تا آخر شب توی صفهای سینما پلاس بودم و روزی سه چهار تا فیلم میزدم به رگ. پس از مدتها در این چند روز توانستم فیلم ببینم. هفت تا فیلم در سه روز البته برایم رکورد محسوب نمیشود، اما با شرایطی که من دارم همچین آمار بدی هم نیست.
کار را با Killing them softly شروع کردم، اما Mud بود که حالم را جا آورد. Cloud Atlas حال و هوای خودش را داشت و چسبید، stoker هم ای بدک نبود. Les Miserables اشکم را در آورد و The Best offer هم تکانم داد، گرچه فقط اندکی. اما عیشم با Stand up guys و آل پاچینوی تمام نشدنیاش کامل شد. یک فیلم جمع و جور و پرشور. از این هفت فیلم Stand up guys را به شدت توصیه میکنم.
درضمن از کتاب هم غافل نبودم. دل سگ بولگاکف را یک ضرب تا ته رفتم و پرونده شماره آبان همشهری داستان را هم بستم. خلاصه تعطیلات بدی نبود. به قول یارو گفتنی پربار بود. خب فردا صبح باید پاشوم و خانه را آب و جارو کنم که دخترها دارند میآیند، دیگر وقتش است که بیایند.
کار را با Killing them softly شروع کردم، اما Mud بود که حالم را جا آورد. Cloud Atlas حال و هوای خودش را داشت و چسبید، stoker هم ای بدک نبود. Les Miserables اشکم را در آورد و The Best offer هم تکانم داد، گرچه فقط اندکی. اما عیشم با Stand up guys و آل پاچینوی تمام نشدنیاش کامل شد. یک فیلم جمع و جور و پرشور. از این هفت فیلم Stand up guys را به شدت توصیه میکنم.
درضمن از کتاب هم غافل نبودم. دل سگ بولگاکف را یک ضرب تا ته رفتم و پرونده شماره آبان همشهری داستان را هم بستم. خلاصه تعطیلات بدی نبود. به قول یارو گفتنی پربار بود. خب فردا صبح باید پاشوم و خانه را آب و جارو کنم که دخترها دارند میآیند، دیگر وقتش است که بیایند.