۱۳۸۹ آبان ۱۷, دوشنبه

فرهنگ ایرانی

یک نفر که کاملا معقولانه و برعکس ما دارد سنگ خودش و قومش را به سینه می‌زند، یکی دو روز پیش گفته که چیزی به نام فرهنگ ایرانی در ایران وجود ندارد. از این حرف، بعضی‌ها رگ گردن‌شان بالا زده و برآشفته‌اند. به همین دلیل اینجا و آنجا با نوشتن و کمپین راه انداختن‌ می‌خواهند پاسخی به طرف بدهند و به‌اش بفهمانند که نخیر، ما خیلی هم فرهنگ ایرانی داریم.

یک نگاهی به دور و برم کردم ببینم این فرهنگ ایرانی که فلانی می‌گوید نیست و دیگران می‌گویند هست اصلا چیست. خب، چیزهایی که دیدم این‌ها است:

اینجا همه لایی می کشند و واسه اینکه فقط یک ماشین جلو بیافتند، حاضرند خودکشی کنند. کشتن دیگران که سهل است.
راه دادن به اتومبیل دیگران مثل فحش ناموسی است. اگر از نعش‌ات بگذرند، از خودت نباید بگذرند!
اینجا آدم‌ها سر هیچ و پوچ یکدیگر را زیر مشت و لگد می‌گیرند. توی ورزشگاه‌ها، چاقو می‌کشند و سر میدان‌ها آدم می‌کشند.
اینجا کلاه گذاشتن سر دیگران و دست توی جیب آنها کردن، اسمش زرنگی است. درعوض ساده بودن و اینکه آدم رفتار و گفتار و کردارش یکی باشد، اسمش پخمه‌گی است.
اول شدن، زود رسیدن، پول درآوردن به هر قیمت، دیگران را له کردن، توی سر این و آن زدن، حق یکدیگر را خوردن، دروغ گفتن... این‌ها فضیلت است.

خداییش اگر اسم این ها که گفتم فرهنگ ایرانی است، همان بهتر که نداشته باشیم. اگر هم فرهنگ ایرانی این نیست، پس آن بنده خدا که بیراه نگفته. دیگر این همه قیل و قال برای چیست؟

۱ نظر:

ناجورها گفت...

دقیقا همینه .
تو رو به رعیت بودن دعوت می کنم .



دوستت : ناجور