۱۳۸۸ تیر ۷, یکشنبه

چراغ خاموش

دو سه هفته است که این طرفها پیدایم نشده. یعنی شده. اما بی خبر، بی سر و صدا. بدون اینکه چراغی روشن کرده باشم فقط آمده‌ام، یک چرخی زده‌ام و رفته‌ام. یکی دو بار دستم رفت طرف چراغ. اما یک نفر توی سرم داد زد دست نزن، جیززه! من هم از سر ناچاری، با بی میلی و قیافه‌ی درهم دستم را کشیدم. با این حال می‌دانم اوضاع اینطور نمی‌ماند. نمیشود که بماند. می‌دانم که چراغ اینجا زود روشن می‌شود. هرچند کسی منتظرش نباشد و بیشتر از همه خودم دلم برایش تنگ شده باشد.
آخ که چقدر حرف برای گفتن هست. از درباره الی عزیز و مظلوم که در این اوضاع کسی آنطور که باید محلش نمی‌گذارد تا کتابهایی که این روزها خوانده‌ام و بعضی‌شان عجیب وصف حال این روزها است.
اما مگر می‌شود از این چیزها گفت؟ وقتی که گفتنی‌ها گفتنی نیست...

۱۳۸۸ خرداد ۱۷, یکشنبه

حتما درباره الی را ببینید

دیروز، شنبه، اولین روز اکران فیلم بسیار تحسین شده "درباره الی" بود. از ترس اینکه مبادا آنها که اجازه نمایش فیلم را داده‌اند نظرشان برگردد و جلوی نمایش فیلم را بگیرند، همان روز اول رفتم که فیلم را ببینم و دیدم. دو ساعت، فارغ از همهمه و قیل و قال انتخابات، با درباره الی که برخی سکانسهایش نفس را در سینه حبس می کرد همراه شدم و پس از مدتها و حتی سالها لذت دیدن یک فیلم خوب ایرانی را چشیدم. زنده باد اصغر فرهادی و گروهش.

درباره الی بدون شک فیلمی ویژه و کم نظیر در سینمای ایران است که بسیار می‌توان درباره‌اش حرف زد و نوشت. از فیلمنامه حساب شده و دقیق تا کارگردانی درست و بازی‌های یکدست آن و بویژه حضور درخشان و چشمگیر گلشیفته فراهانی، که جایش این روزها در سینمای ایران خیلی خالی است. اما همه این گفتنی‌ها باشد بعد از دیدن دوباره فیلم.

فعلا قصدم از نوشتن این چند خط، بیان لذتی بود که از دیدن درباره الی بردم و دعوت همه به دیدن این فیلم . درباره الی فیلم جذابی است که قابلیت بسیار پرفروش شدن را دارد. حیف است فیلمی سطحی و کم‌مایه، هشت میلیارد بفروشد و شاهکاری چون درباره الی به این رقم نرسد. این روزها که همه شور و شوق انتخابات و اصلاحات دارند، خوب است که میل به اصلاحات را در عرصه فرهنگی و هنری هم ابراز کنیم و نشان دهیم که سلیقه سینمایی ما، لودگی و مسخره بازی نیست. بلکه سینمایی است به معنای درست کلمه که در آن به همان اندازه که جذب تماشاگر اهمیت دارد، خلاقیت و انگیزه‌های هنری نیز مهم است. سینمایی که نمونه حی و حاضرش "درباره الی" است. پس بشتابیم برای یک رکورد شکنی سینمایی تازه. این بار در حمایت از هنر، آنگونه که باید باشد.

۱۳۸۸ خرداد ۱۱, دوشنبه

یک نقش و دو بازیگر

نمایش "شکار روباه"، آخرین نمایش دکتر علی رفیعی که اسفند 87 اجرا شد، بخش زیادی از تاثیرگذاری خود را مدیون بازی حیرت انگیز سیامک صفری در نقش آغامحمدخان قاجار بود. او خود خود آغامحمدخان بود. پس از دیدن بازی بی‌نظیرش امکان نداشت بتوان هیچ بازیگر دیگری را در این نقش تصور کرد. این را داشته باشید...

در یکی از شماره‌های تازه ماهنامه فیلم گفتگویی انجام شده با دکتر علی رفیعی و از او درباره بازیگری این نقش پرسیده شده. او گفته که برای اجرای این نمایش سیامک صفری سر کار دیگری بوده و او مجبور شده که منتظر او بماند تا فرصت حضور در این نمایش را پیدا کند. چون غیر از او فقط یک نفر دیگر می توانسته این نقش را بازی کند. احمد آقالو ، که او هم دیگر در میان ما نبود.

فکرش را نکرده بودم، ولی حقیقتا تنها کسی که می‌توانست غیر از سیامک صفری این نقش را بازی کند احمد آقالو بود. آنهایی که شکار روباه را دیده اند می دانند چه می گویم. یادش بخیر...