بهمن قبادی، آخرین فیلمش، کسی از گربههای ایرانی خبر نداره، را با کیفیت خیلی خوب و به رایگان در اینترنت منتشر کرده. او دیدن فیلم را به قول خودش حلال کرده و همه را هم به کپی و تکثیر آن تشویق نموده است. خب، دستش درد نکند. اما این دلیل نمیشود که چون فیلم مفت است، دیگر نشود دربارهاش نوشت و نقدش کرد. پس میرویم که داشته باشیم...
پیش از هرچیز برای کسانی که نمیدانند فیلم درباره چیست توضیحی میدهم. فیلم بطور کلی درباره گروههای موسیقی زیرزمینی و غیرقانونی ایران است. فیلم با دنبال کردن یک دختر و پسر جوان که به دنبال راهاندازی یک گروه موسیقی (به قول خودشان Band ) و رفتن به خارج از کشور هستند، به زیرزمینها و گاه پشتبامها و مخفیگاههای آنها سرک میکشد و مشکلات پیش روی این گروهها ، از جمله مجوز . کنسرت ، محل تمرین و بویژه برخوردهای قانونی و انتظامی که با آنها میشود را به نمایش میگذارد.
یک فیلم مستند
با اینکه برای فیلم، نیمچه داستانی دست و پا شده. اما در واقع کسی از گربهها... یک مستند است.
گمان نمیکنم خود کارگردانش هم این را کتمان کند. هم از خود فیلم و هم از صحبتهای بهمن قبادی در آغاز فیلم میشود فهمید که قبادی قصد داشته مردم را با مشکلات پیش روی این گروههای زیرزمینی آشنا کند و قصد داستان گفتن نداشته. همهی شخصیتها و گروههای موسیقی موجود در فیلم هم واقعی هستند و بعضیهایشان را مردم میشناسند. فیلم به نظرم کم و بیش در آشنا کردن تماشاگر با دنیای زیرزمینی موسیقی موفق است. این شاید به این دلیل است که اصولا دانستههای ما در مورد این نوع موسیقی نزدیک به هیچ است. درست است که واژه "گروه زیرزمینی" زیاد به گوشمان خورده و میدانیم بسیاری از ترانههایی که اینجا و آنجا میشنویم، حاصل کار این گروهها است. با این حال اغلب چیزی درباره نحوه کار این گروهها نمیدانیم و تصور درستی از مشکلاتشان نداریم. این فیلم ما را به جاهایی میبرد که ندیدهایم و دربارهشان نشنیدهایم. آدمهای را نشانمان میدهد که شاید دیده باشیم اما نمیشناسیمشان. این شاید ارزشمندترین جنبه فیلم است.
یک ویدئوکلیپ بلند
همانطور که گفته شد فیلم داستان آنچنانی ندارد. اینجا و آنجا رفتنهای دوشخصیت اصلیاش هیچ جذابیت داستانی ندارد. اگر فیلم فقط همین بود، هم حوصله تماشاگر سر میرفت و هم به اندازه یک فیلم بلند نمیشد. به همین دلیل و با توجه به اینکه موضوع فیلم ایجاب میکرده، کارگردان هر چند دقیقه یک بار ، یک ترانه هم گنجانده است. یعنی هرجا با یک گروه موسیقی آشنا میشویم بعدش یک کار هم از او میشنویم. اغلب هم هنگام شنیدن این ترانهها، تصاویری کلیپ گونه از شهر تهران و مشکلاتش میبینیم. بنابراین شاید بتوان فیلم را مجموعه چندین ویدیو کلیپ دانست که در فاصله بین آنها اتفاقاتی هم میافتد.
حامد بهداد
از کلیپهای موسیقی فیلم اگر بگذریم عامل دیگری که فیلم را قابل دیدن میکند، حضور حامد بهداد است. نقش او یکی از همان نقشهایی است که انگ حامد بهداد است. الحق هم او سنگ تمام گذاشته و لحظات حضورش دلچسب و دوست داشتنی از کار درآمده است. اگر حامد بهداد نبود این فیلم نیمی از جذابیت خود را از دست میداد.
خلاصه
هرچند فیلم را میشود دید، به مدد حضور بهداد و جذابیتهای آوایی و موسیقیاییاش . اما بعنوان یک فیلم سینمایی چندان قابل دفاع نیست. نه داستان درست و حسابی دارد و نه ساختار منسجم. پایانبندیاش هم نچسب و سرهم بندی شده است. معلوم نیست که یک فیلم داستانی است یا یک ویدئوکلیپ بلند. حتی بعنوان یک ویدنوکلیپ هم در انتخاب تصاویر دقت چندانی نشده و ذوقی خرج نشده است. تنها با ریتم موسیقی مجموعهای تصاویر یکنواخت و مثل هم تکرار شده است. اگر قصد از ساخت فیلم فقط شناساندن این گروههای زیرزمینی به عامه مردم بوده، که هیچ. اما اگر قرار بوده فیلم، به معنی شناخته شدهاش و با رعایت معیارهای ارزشگذاری آن ساخته شود، این اتفاق نیافتاده است. باز تکرار میکنم که فیلم را میشود دید. اما نه به دلیل خود فیلم، بلکه به دلیل جذابیت و امکانات موضوع و موسیقیها و آواهای شنیدنیاش. چیزی که نه حاصل کار کارگردان که دسترنج همان گروههای زیرزمینی است.